کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کروی
لغتنامه دهخدا
کروی . [ ک ُ ] (اِخ ) نام یکی از خویشان افراسیاب که سعی در کشتن سیاوش نمود. (فرهنگ جهانگیری ) (از فهرست شاهنامه ٔ ولف ). گروی . گروی زره . رجوع به گروی زره شود.
-
کروی
لغتنامه دهخدا
کروی . [ ک ُ رَ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به کره . گردو مانند کره . (ناظم الاطباء). چون کره . به شکل کره . گرد. مدور. گوی گونه . (یادداشت مؤلف ). کُری ّ، یعنی منسوب به کرة. (از اقرب الموارد). رجوع به کره شود.
-
واژههای مشابه
-
کروی زره
لغتنامه دهخدا
کروی زره . [ ک ُ ی ِ زِ رِه ْ ] (اِخ ) نام یکی از خویشاوندن افراسیاب است و در کشتن سیاوش سعی بسیار کرده است . (برهان ). وی سرانجام گرفتار گیو شد و به قتل رسید. (از آنندراج ). گروی زره : کروی زره را بیاورد گیودوان با سپهدار پیران نیو. فردوسی .رجوع به ...
-
زاویه ٔ کروی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ کروی . [ ی َ / ی ِ ی ِ ک ُ رَ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) آن است که حادث شود میان دو خط مستقیم که هر یک مماس با قوس دائره ای است و آن دو دائره با یکدیگر متقاطعاند. و گفته شده است که زاویه ٔ کروی زاویه ای است حاصل بر سطح کره ای که واقع است میان د...
-
جستوجو در متن
-
کرویت
لغتنامه دهخدا
کرویت . [ ک ُ رَ وی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) گردی . (یادداشت مؤلف ). کروی بودن . حالت و شکل کره داشتن .
-
کراوی
لغتنامه دهخدا
کراوی . [ ک َ ] (اِ) کراویا. کروی . کرویا.(فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرویا و کراویا شود.
-
استافیلوکوک
لغتنامه دهخدا
استافیلوکوک . [ اِ ل ُ کُک ْ ] (فرانسوی ، اِ) میکربی که در بثره ٔ حیوان و در گرد و غبار هست که تولید ریم کند، و از دسته ٔ باکتریهای کروی است .
-
سیور
لغتنامه دهخدا
سیور. [ س ُ ] (اِ) از انواع تیره ٔ ناژویان (مخروطیان ) که میوه های کروی دارد و در نقاط مرطوب میروید. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 302).
-
مهر
لغتنامه دهخدا
مهر. [ م ُ ] (اِ) هرچیز گرد کروی شکل . مخفف مهره : دو مهر است با من که چون آفتاب بتابد شب تیره چون بیند آب .فردوسی .
-
درخت تکمه
لغتنامه دهخدا
درخت تکمه . [ دِ رَ ت ِ ت ُ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام جنس امریکایی درخت چنار است بعلت شکل دانه های کروی آن درخت . (از دائرةالمعارف فارسی ).
-
فندق شکل
لغتنامه دهخدا
فندق شکل . [ ف َ دُ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) گنبدی . کروی شکل . به کنایت ، فلک : این فندق شکل فستقی رنگ بر فندقه ٔ سرم زند سنگ .نظامی .
-
قره قاط
لغتنامه دهخدا
قره قاط. [ ق َ رَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) میوه ٔ گرد ذغال اخته است . ذغال اخته گیاهی است که اقسام متعدد دارد، بعضی از میوه های آن کروی و بعضی دراز است .گرد آن را قره قاط نامند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 252).
-
خارشکر
لغتنامه دهخدا
خارشکر. [ ش ِ] (اِ مرکب ) گیاهی است از دسته ٔ لوله گلی ها و نهنج آن کروی و پرخار است و ماده ٔ قندی ترشح می کند که آن را شکرتیغال گویند و برای تسکین سرفه مؤثر است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 261).