کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرشف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرشف
لغتنامه دهخدا
کرشف . [ ک َ ش َ ] (اِ) پنبه باشد که به عربی قطن خوانند و شحم الارض نیز گویند و بعضی گویند به این لفظ عربی است . (برهان ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
کرسب
لغتنامه دهخدا
کرسب .[ ک َ س َ ] (اِ) کَرسَف . أسالیون . (یادداشت مؤلف ). کرسپ . کرسف . کرشف . کرفس .(فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرفس و اسالیون شود.
-
کرسف
لغتنامه دهخدا
کرسف . [ ک َ رَ ] (اِ) کرسب است که کرفس باشد و آن رستنی باشد که خورند. (برهان )(آنندراج ). کرشف . (حاشیه ٔ برهان چ معین ): و از طعامهای تیز و گشاینده دور باشند چون صیر [ سیر؟ ] و کرسف و شراب و کنجد و پنیر کهن . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
پنبه
لغتنامه دهخدا
پنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ا) گیاهی که از الیاف غوزه ٔ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف . کُرسُف . کرفُس . کرسوف . قضم . قطب . بِرَس ْ. قُطْن . قُطُن ّ. طُوط. قور. شحم الارض . رازقی . خرنف . ندف . دِعس . عَطب . عُطب . عُطُب . عطوب . (منتهی الارب ) : می...