کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرسوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرسوف
لغتنامه دهخدا
کرسوف . [ ک ُ ] (ع اِ) پنبه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کُرسُف . (ترجمه ٔ ابن البیطار ج 1 ص 107). کُرفُس . (یادداشت مؤلف ). قطن .مؤنث آن کرسوفه است . (از اقرب الموارد). || لیقه ٔ دوات . (ناظم الاطباء). رجوع به کرسف شود.
-
جستوجو در متن
-
کرسوفة
لغتنامه دهخدا
کرسوفة. [ ک ُ ف َ ] (ع اِ) مؤنث کرسوف . (از اقرب الموارد). رجوع به کرسوف شود.
-
کرسف
لغتنامه دهخدا
کرسف . [ ک ُ س ُ ] (ع اِ) کرسوف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). پنبه .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). واحد آن کرسفة است . (از اقرب الموارد). || لیقه ٔ دوات . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || لته ٔ حیض . (ناظم ا...
-
پنبه
لغتنامه دهخدا
پنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ا) گیاهی که از الیاف غوزه ٔ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف . کُرسُف . کرفُس . کرسوف . قضم . قطب . بِرَس ْ. قُطْن . قُطُن ّ. طُوط. قور. شحم الارض . رازقی . خرنف . ندف . دِعس . عَطب . عُطب . عُطُب . عطوب . (منتهی الارب ) : می...