کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرسعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرسعة
لغتنامه دهخدا
کرسعة. [ ک َ س َ ع َ ] (ع مص ) دویدن . || به شمشیر زدن بر کُرسوع کسی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
کرسعة
لغتنامه دهخدا
کرسعة. [ ک ُ س ُ ع َ ] (ع اِ) گروه مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کرسوعة. (اقرب الموارد). رجوع به کرسوعة شود.
-
واژههای همآوا
-
کرثئة
لغتنامه دهخدا
کرثئة. [ ک ِ / ک َ ث ِ ءَ ] (ع اِ) گیاه گرد فراهم آمده ٔ انبوه درهم پیچیده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کرسوعة
لغتنامه دهخدا
کرسوعة. [ ک ُ ع َ ] (ع اِ) گروه مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کُرسُعة. (از اقرب الموارد). رجوع به کرسعة شود.
-
دویدن
لغتنامه دهخدا
دویدن . [ دَ دَ ] (مص ) رفتن با تعجیل بسیار. شتابان رفتن . تاختن . (از ناظم الاطباء). اخرار. ساو. زکیک . قرضبة. قحص . افاجة. فندسة. کودءة. هبذ. کعسبة. تعی . جظ. طعسبة. رطل . رطول . نوداءة. ردی . ردیان . وَفَض . وفض . ایفاض . استیفاض . فدید. وکز. تلبط...