کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرایهدرمقصد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مقصد
لغتنامه دهخدا
مقصد. [ م َ ص ِ / م َ ص َ ] (ع اِ) جای قصد و به فتح صاد چنانکه شهرت دارد درست نباشد چرا که قصد یقصد از ضرب یضرب آمده است . (غیاث ) (آنندراج ). مکان قصد. ج ، مقاصد. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). محل و موضع قصد و محل اراده . (ناظم الاطباء). فرق ب...
-
مقصد
لغتنامه دهخدا
مقصد. [ م ُ ص َ ] (ع ص ) آن که بیمار شود و زود بمیرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مقصد
لغتنامه دهخدا
مقصد. [ م ُ ق َص ْ ص َ ] (ع ص ) مرد میانه جسم در فربهی و لاغری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجل مقصد و مقتصد؛ مردی نه تنومند و نه لاغر و کوچک اندام . (از اقرب الموارد).
-
کرایه
لغتنامه دهخدا
کرایه . [ ک َ ی َ / ی ِ ] (اِ) مرغی است سیاه رنگ و بطی ءالسیر یعنی سست پرواز.(برهان ) (از ناظم الاطباء). کرانه نیز گویند. (از ناظم الاطباء). اَخَیل . (زمخشری ). رجوع به کرانه شود.
-
کرایه
لغتنامه دهخدا
کرایه . [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از کراء تازی . (از فرهنگ فارسی معین ).اجرت بار کردن اسب و شتر و غیره و اجرت نشستن در خانه و دکان مردم باشد. (از برهان ) (آنندراج ). پول و اجرتی که در ازای بارکشی ستور و نشستن در خانه و دکان و جز آن می دهند...
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دَ ] (اِ) باب . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). آنچه از قطعات تخته یا از صفحات آهن و غیره سازند مربع مستطیل به قامت آدمی یا خردتر یا بلندتر و به پهنای گزی یا کمتر یا بیشتر و داخل چهار چوبی به پاشنه یا لولا نصب کنند و بر مدخل یا مخرج خانه ، سرا...
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دَ ] (حرف اضافه ) ظرفیت را رساند خواه ظرفیت مکانی و خواه زمانی ، و آن یا حسی و واقعی است و یا فرضی و عقلی . کلمه ٔ ارتباطست به معنی درون ، میان ، در میان ، فی و مابین . (ناظم الاطباء). به معنی فی عربی است . (از آنندراج ). به معنی جوف است و درون...
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دَ / دِ ] (اِمص ) ریشه ٔ فعل دریدن . (برهان ) (جهانگیری ). حاصل بالمصدر دریدن آمده است . (آنندراج ). || (فعل امر) امر از دریدن به معنی پاره کردن . (از جهانگیری ) (از برهان ). || (نف مرخم ) مخفف درنده . پاره کننده . اما در این معنی همیشه بصورت ت...
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دَرر ] (اِخ ) آبگیریست در دیار بنی سلیم . آب آن در تمام بهارگاه بماند. (معجم البلدان ). پارگینی است به دیار بنی سلیم . (منتهی الارب ).
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دَرر ] (ع اِ)خون . || شیر. || بسیاری شیر. || غنیمت . || خوبی . نیکویی . (منتهی الارب ). نیکی . خیر. کارنیکو. (آنندراج ). و از اینجا گویند: ﷲ درک ؛ یعنی خدای راست خوبی و نیکویی تو، نیکیت فزون ، خدایت نیکی دهاد. و ﷲ دره ، ای عمله و خیره ؛ خدای را...
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دَرر ] (ع مص ) بسیار شیر دادن ناقه . (منتهی الارب ). شیر فروگذاشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). || بسیار شدن و درهم پیچیدن گیاه . (منتهی الارب ). || ریزان کردن آسمان باران را. (منتهی الارب ). باریدن باران . باران فروگذاشتن . (تاج المصادر) (زوزنی )...
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربستان شهرستان گلپایگان در 48هزارگزی جنوب خاوری گلپایگان کنار راه مالرو تکین به مادرشاه . جلگه و معتدل و دارای 860 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی زنان فرش ...
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دُرر ] (ع اِ) ج ِ درة. مرواریدهای درشت . مرواریدهای بزرگ و واحد آن درة است و جمع آن دُرَّر و دُرّات . (از مهذب الاسماء). مرواری . لؤلؤ که مروارید درشت است مقابل مرجان که خاک مرواریدست . و اللؤلؤ جنس یشتمل علی نوعیه من الدرالکبار والمرجان ال...
-
کرایه دادن
لغتنامه دهخدا
کرایه دادن . [ ک ِ ی َ / ی ِ دَ ] . (مص مرکب ) به مزد دادن . (یادداشت مؤلف ). به اجاره دادن . رجوع به کرایه شود.
-
کرایه کردن
لغتنامه دهخدا
کرایه کردن . [ ک ِ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به مزد گرفتن . (زمخشری ). به اجاره گرفتن . || ارزیدن . قابلیت داشتن . سزاوار بودن . (از یادداشت مؤلف ). لایق مراتب چیزی بودن . (از آنندراج ). کرا کردن : جهان کرایه ٔ دیدن نمی کند صائب چو غنچه سر ز گری...