کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرانگین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرانگین
لغتنامه دهخدا
کرانگین . [ ک َ ن َ ] (ص نسبی ) (از:کرانگ + ین ) منسوب به کرانه . از کرانه . طرفی . جانبی . (فرهنگ فارسی معین ) : چون سه جزو ترکیب کنند یکی میانگین و دو کرانگین این میانگین ، دو کرانگین را از یکدیگر جدا دارد. (دانشنامه ٔ علائی ص 77).
-
جستوجو در متن
-
ساویدن
لغتنامه دهخدا
ساویدن . [ دَ ] (مص ) سودن . (اوبهی ). سائیدن و سوهان کردن . || زدودن و صیقل کردن و جلا دادن . || اره کردن . || خرد کردن . || نرم کردن . || فرسودن . || اندودن . || دریافتن . || فهم کردن و ادراک کردن . || حل کردن و گداختن در آب . || لمس کردن و دست مال...