کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کدنة
لغتنامه دهخدا
کدنة. [ ک َ دِ ن َ ] (ع ص ) مؤنث کَدِن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کدن شود.
-
کدنة
لغتنامه دهخدا
کدنة. [ ک ِ ن َ ] (ع اِ) کوهان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
کدنة
لغتنامه دهخدا
کدنة. [ ک ِ ن َ / ک ُ ن َ ] (ع اِ) پیه و گوشت . یقال لرجل انه لحسن الکدنة. (منتهی الارب ). کثرت پیه و گوشت و گفته اند خود پیه و گوشت هنگامی که زیاد باشد. (از اقرب الموارد). امراءة ذات کدنة؛ دارای گوشت . (اقرب الموارد). || قوم مرد. (منتهی الارب ) (آنن...
-
جستوجو در متن
-
کدن
لغتنامه دهخدا
کدن . [ ک َ دِ ] (ع ص ) شتر بزرگ کوهان با پیه و گوشت . (منتهی الارب ). || مرد دارای گوشت و پیه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مؤنث کَدِنَة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).ج ، کَدِنات . (اقرب الموارد). و رجوع به کدنة شود.
-
گوشت
لغتنامه دهخدا
گوشت . (اِ) لحم . ماده ای نرم و سرخ و گاه سفید که استخوانهای اندام آدمی و دیگر جانوران را پوشاند محتوی عروق و اعصاب و عامل جریان خون و به پوست بدن پوشیده شود. قسمت نرم محاط به پوست از آدمی و جانوران و پرندگان وماهیان ، و بیشتر به مصرف تغذیه رسد. ماده...
-
پیه
لغتنامه دهخدا
پیه .(اِ) شحم . پِه ْ. وزد. پی . حمیش . چربوی گذاخته ٔ حیوان . چربوی گوسفند و دیگر جانوران . چیزی سپید که بر گوشت مانند روغن منجمد میباشد و آنرا به عرف چربی گویند. (غیاث ). قسمی چربی که در بعض اعضاء حیوان است چون چربوی چادرپیه و چربوی روی کلیتین و غی...