کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کحة
لغتنامه دهخدا
کحة. [ ک ُح ْ ح َ ] (ع ص ) مؤنث کُح ّ. رجوع به کح شود.- اُم ّ کُحَّة ؛ زنی که در شأن او فرایض نازل شد. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
کحه
لغتنامه دهخدا
کحه . [ ک ُح ْ ح َ / ح ِ ] (اِ) در تداول عامه سرفه است . (از یادداشت مؤلف ).
-
کحه زدن
لغتنامه دهخدا
کحه زدن . [ ک ُ ح ْ ح َ / ح ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، بسیار سرفه زدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کحه شود.
-
واژههای همآوا
-
کحط
لغتنامه دهخدا
کحط. [ ک َ ] (ع اِ) خشک سال . لغة فی القحط فصیحة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
کحط
لغتنامه دهخدا
کحط. [ ک َ ] (ع مص ) خشک شدن و بازایستادن باران و خشکسال شدن . (ناظم الاطباء). لغت فصیحی است در قحط. (از اقرب الموارد). رجوع به قحط شود.
-
کهت
لغتنامه دهخدا
کهت . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خبر است که در بخش بافت شهرستان سیرجان واقع است و 211 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
کهة
لغتنامه دهخدا
کهة. [ ک َهَْ هََ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ فربه کلانسال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گنده پیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گنده پیر و زن پیر. (ناظم الاطباء). عجوز. (اقرب الموارد). || ناقه ٔ کلان سال ، فربه باشد یا لاغر. ...
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) الازدی .او راست : کتاب المشا کحه [ کذا ] . (ابن الندیم ).
-
کح کح
لغتنامه دهخدا
کح کح . [ ک ُ ک ُ / ک َح ْ ح ُ ک ُ ] (اِ صوت ) اسم آواز سرفه . (یادداشت مؤلف ). حکایت صوت سرفه . حکایت صوت کحة. اه و اه . سرفان سرفان . سرف سرف .