کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کجی منفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دست کجی
لغتنامه دهخدا
دست کجی . [ دَ ک َ ] (حامص مرکب ) دست کج بودن . داشتن دستی ناراست . || کنایه از دزدی . (از آنندراج ). معتاد بودن به دزدی : ای زلف مبر دل کسان رااین دست کجی ز سر بدر کن .فوجی نیشابوری (از آنندراج ).
-
دهن کجی
لغتنامه دهخدا
دهن کجی . [ دَ هََ ک َ ] (حامص مرکب ) لوچه پیچک . عملی که کودکان کنند استهزاء کسی را با کج کردن دهان و بعض پاره های روی . ادا. شکلک . عمل والوچانیدن کسی را. دهان و خطهای روی را بر کسی کج کردن به نشانه ٔ اینکه تو بدین صورت و شکلی . (یادداشت مؤلف ).- ...
-
دهان کجی
لغتنامه دهخدا
دهان کجی . [ دَ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل خمانیدن دهان . (یادداشت مؤلف ). || کنایه است از لجبازی و نشان دادن مخالفت و ناسازگاری خود با کسی یا چیزی . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به دهن کجی شود.
-
چاه کجی
لغتنامه دهخدا
چاه کجی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه ٔ زوزن بخش خواف شهرستان تربت حیدریه که در 118 هزارگزی جنوب باختری قصبه رود و 14 هزارگزی جنوب راه مالرو عمومی زوزن به چاه باغ بخشی واقع شده . جلگه و گرمسیر است و 256تن سکنه دارد. آبش از قنات و چاه ، محصو...
-
چاه کجی
لغتنامه دهخدا
چاه کجی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند که در 81 هزارگزی شمال خاوری قاین و 37هزارگزی شمال خاوری راه اتومبیل رو قاین به رشخوار واقع شده . جلگه و گرمسیر است و 189 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراع...
-
جستوجو در متن
-
مو زدن
لغتنامه دهخدا
مو زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) اختلاف بسیار جزئی داشتن (معمولاً در جمله ٔ منفی استعمال شود): قیافه اش با قیافه ٔ او مو نمیزند، یعنی کوچکترین اختلافی ندارد. (از یادداشت مؤلف ). || در نهایت استقامت و راستی بودن . در استقامت اندک کجی نداشتن . در یک ردیف...