کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتکت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کتکت
لغتنامه دهخدا
کتکت . [ ک َ ک َ ] (ع اِ) بانگ شوات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
کتکت
لغتنامه دهخدا
کتکت . [ ک ُ ک ُ ] (ع اِ) کتکتی [ ک ُ ک ُ تا ] . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بازیی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یکنوع بازی مر تازیان را. غیر منصرف است . (ناظم الاطباء). و رجوع به کتکتی شود.
-
جستوجو در متن
-
کتکتی
لغتنامه دهخدا
کتکتی . [ ک ُ ک ُ تا ] (ع اِ) بازیی است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به کتکت [ ک ُ ک ُ ] شود.
-
کتکتة
لغتنامه دهخدا
کتکتة. [ ک َ ک َ ت َ ] (ع مص ) نرم رفتن یا گام نزدیک نهاده شتافتن . || نرم خندیدن و هو دون القهقهة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بانگ کردن شوات : کتکت الحباری . (ناظم الاطباء).