کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کتوله
لغتنامه دهخدا
کتوله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (ص ) که قدی نهایت کوتاه دارد. کوتاه قد. کُتُل . کپُل . (یادداشت مؤلف ). کوتوله . کُتُلَه . کل . کله قد (در تداول مردم قزوین ). خپل . خپله .
-
کتوله
لغتنامه دهخدا
کتوله . [ ک ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و معتدل . سکنه 180 تن . آب آن از نهر پریان . محصول آنجا غلات و لبنیات و پشم . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی سیاه چادربافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...