کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کتول
لغتنامه دهخدا
کتول . [ ک َ ] (اِخ ) نام بلوکی که در جنوب شرقی استرآباد و در جنوب استرآباد رستاق واقع است . حدود آن از کوهستان تا صحرایی است که در دست ترکمن هاست و محدود است از مغرب به رود کرک و جلگه ٔ کمالان ، از مشرق به نهر سرخ محله (که از فندرسک جدا می سازد)، از...
-
کتول
لغتنامه دهخدا
کتول . [ ک َ ] (ص ) در تداول مردم گناباد، کهنه . بیکاره : ظرف کهنه کتولی است .
-
کتول
لغتنامه دهخدا
کتول . [ ک َ ] (ع اِ) کتول الارض ؛ پشته های زمین و آنچه بلند برآمده باشد از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) .
-
واژههای مشابه
-
علی آباد کتول
لغتنامه دهخدا
علی آباد کتول . [ ع َ دِ ک َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای سه گانه ٔ گرگان است . این بخش در خاور بخش مرکزی و باختر بخش رامیان واقع است . قسمت شمالی آن دشت ، و قسمت جنوبی آن کوهستانی است . هوای ناحیه ٔ دشت معتدل ، و هوای قرای کوهستانی سردسیر و سالم است ....
-
جستوجو در متن
-
سگ گل
لغتنامه دهخدا
سگ گل . [ س َ گ َ ] (اِ) نوعی از نسترن وحشی در کتول و آمل و دیلمان . (از یادداشت مؤلف ).
-
سوختال
لغتنامه دهخدا
سوختال . [ ] (اِ) نامی است که در کتول به سرخدار دهند. سخدار. سرخه دار. رجوع به سرخدار و دیوآلبالو شود. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
سیاه ولیک
لغتنامه دهخدا
سیاه ولیک .[ وَ ] (اِ مرکب ) نامی است که در کتول بدرخت ولیک دهند. (جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 237). رجوع به ولیک شود.
-
شغال چس
لغتنامه دهخدا
شغال چس . [ ش َ چ ُ ] (اِ مرکب ) درختچه ای است در دره ٔ کتول و جنگلهای مازندران . (یادداشت مؤلف ).
-
نسرکان
لغتنامه دهخدا
نسرکان . [ ن َ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
الوش
لغتنامه دهخدا
الوش . [ اَل ْ وَ ] (اِ) نامی است که در دره ٔ کتول گرگان به درختچه ٔ گوشوارک دهند و درکوه درفک و طوالش این نام را بر «راش » اطلاق کنند.
-
پیچک محله
لغتنامه دهخدا
پیچک محله . [ چ َ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) مرکز بلوک کتول در استرآباد. رجوع به پیچاک محله شود.
-
بزریش
لغتنامه دهخدا
بزریش . [ ب ُ ] (ص مرکب ) آنکه ریش با نوک باریک دارد چون ریش بز. (یادداشت بخط دهخدا). || (اِ مرکب ) نام گیاهی است در کتول .
-
سورکش
لغتنامه دهخدا
سورکش . [ ک َ ] (اِخ ) نام محلی در دره ٔ کتول که در آنجا سروکش بومی است و جنگلی کوچک دارد. پایگاه و بوم این درخت نزد علمای فن مجهول بود تا در سال 1317 هَ . ق .پرفسور گا او با جنگل کوچک آنرا در سروکش واقع در دره ٔ کتول یافت و اسم آن محل هم سورکش است ....