کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کته
لغتنامه دهخدا
کته . [ ] (هندی ، اِ) کتی . اسم هندی کلب است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به کتی شود.
-
کته
لغتنامه دهخدا
کته . [ ک َ ت َ / ت ِ ] (اِ)قسمتی از پستو یا زیرزمین یا مطبخ یا صندوقخانه و جز آن که در پیش آن دیوارچه ای کشند و در آن زغال و هیمه و پهن و امثال آن ریزند. (یادداشت مؤلف ). جای زغال . جازغالی . تودری مانندی که نیمی از قسمت پائین آن را دیوار کشند و در...
-
کته
لغتنامه دهخدا
کته . [ ک َ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت کوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان . کوهستانی و معتدل . سکنه 260 تن . آب آن از قنات و رودخانه . محصول آنجا غلات ، کنجد، حبوبات ، لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی عبا و گلی...
-
کته
لغتنامه دهخدا
کته . [ ک َ ت َ / ت ِ ] (اِ) پلوئی که آبکش نکنند. برنج پخته ٔ نرم که آب آن را با آبکش نگرفته باشند. خشکه پلاو. (یادداشت مؤلف ). برنجی که بدون روغن پزند. (فرهنگ فارسی معین ).- کته ٔ رشتی ؛ برنجی است که در آب بپزند، قدری که از معمول نرمتر شد آب می کش...
-
کته
لغتنامه دهخدا
کته . [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش خفر شهرستان جهرم . جلگه ای و گرمسیر. سکنه 310 تن . آب از قنات و رودخانه ٔ قره آغاج .محصول آنجا غلات ، برنج ، خرما و بادام . شغل اهالی زراعت و باغداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
کته
لغتنامه دهخدا
کته . [ ک َت ْ ت َ ] (اِخ ) قریه ای است دو فرسنگی بیشتر میانه ٔ جنوب و مشرق شهر خفر. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
کته
لغتنامه دهخدا
کته .[ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز، جلگه ای و معتدل . سکنه 140 تن . آب آن از چشمه و قنات . محصول آنجا غلات چغندر و تریاک . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
واژههای مشابه
-
کتة
لغتنامه دهخدا
کتة. [ ک َت ْ ت َ ] (ع اِ) سبزه ٔ زمین از تره و جز آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
کتة
لغتنامه دهخدا
کتة. [ ک ُت ْ ت َ ] (ع اِ) شتران هیچکاره . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). چارپایان بلایه . (از اقرب الموارد). بدترین از بزان . (منتهی الارب ). علم برای ماده بز بد. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) .
-
کته پشت
لغتنامه دهخدا
کته پشت . [ ک َ ت َ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت سر به ناحیت آمل . (از سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 113 و ترجمه ٔ آن ص 152).
-
کته رودبار
لغتنامه دهخدا
کته رودبار. [ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار دانگه بخش هزارجریب مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 123 و ترجمه ٔ آن ص 166).
-
کته سرکلا
لغتنامه دهخدا
کته سرکلا. [ ک َ ت َ س َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشت بخش کلارستاق مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 108 و ترجمه ٔ آن ص 146).
-
کته شمشیر
لغتنامه دهخدا
کته شمشیر. [ ک َت َ / ت ِ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد. جلگه ای معتدل . سکنه آن 1210 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و بنشن و چغندر. شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کته کلفت
لغتنامه دهخدا
کته کلفت . [ ک َ ت َ / ت ِ ک ُ ل ُ ] (ص مرکب ، از اتباع )کت و کلفت . رجوع به کلفت و نیز به کت و کلفت شود.