کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کتاله
لغتنامه دهخدا
کتاله . [ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ) به وزن و معنی کتاره است که حربه ٔ اهل هند باشد.(برهان ) (آنندراج ). قداره . غداره . قمه : نرگس جماش چون بلاله نگه کردبید برآهیخت سوی لاله کتاله . ناصرخسرو.رجوع به کتاره شود.
-
جستوجو در متن
-
کتال
لغتنامه دهخدا
کتال . [ ک َ ] (ع اِ) گوشت . || نفس . || حاجت که روا کنی آن را. || مؤونت . || هر چه که اصلاح آن کرده باشنداز طعام و لباس . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بدی زیست و تنگی آن . (منتهی الارب ). سوء عیش . (اقرب الموارد). || (اِمص ) درشتی اندام . (...
-
غداره
لغتنامه دهخدا
غداره . [ غ َ رَ / رِ ] (اِ) پیکان پهن بزرگ شکاری ، و آن را به اندام بیل سازند. (برهان ). پیکان بزرگ . (جهانگیری ). پیکان تیر بزرگ که به ترکیب بیل سازند. (آنندراج ) (انجمن آرا). به معنی پیکان نیزه نیز آمده . (از لسان العجم ). غداره مأخوذ از کتاره ، ...
-
کتاره
لغتنامه دهخدا
کتاره . [ ک َ رَ / رِ ] (اِ) کتار. (از برهان ). غداره . کتاله . (آنندراج ). حربه ای است که بیشتر اهل هند بر میان زنند و به کتار بحذف «ها» مشهور است . (برهان ). حربه ای کوتاهتر از شمشیر غیر منحنی و پهن که بیشتر اهالی هند داشته اند اکنون درایران متداول...
-
ر
لغتنامه دهخدا
ر. (حرف ) حرف دوازدهم از الفبای فارسی و دهم از حروف هجای عرب (ابتث ) و بیستم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل آن را به دویست دارند و از حروف مکسوره و زلاقه و مسروری و منفصله یا خواتیم و آنیه و مهمله (غیر منقوطه ) و نورانیه یا حروف حق و متشابهه یامتزاوجه و...