کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زرین کتاب
لغتنامه دهخدا
زرین کتاب . [ زَرْری ک ِ ] (اِخ ) تخلص شاعری باستانی است و در لغتنامه ٔ اسدی از او دو بیت ذیل شاهد آمده است : ای قحبه چه یازی بدف ز دوک مسرای چنین چون فراستوک خواهی بشمارش ده و خواهی بگزافه خواهیش بشاهین زن وخواهی بکرستون . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)....
-
روشن کتاب
لغتنامه دهخدا
روشن کتاب . [ رَ / رُو ش َ ک ِ ] (اِخ ) کنایه از قرآن مجید است . (از آنندراج ). کتاب مبین . و رجوع به روشن نامه شود.
-
ام کتاب
لغتنامه دهخدا
ام کتاب . [ اُم ْ م ِ ک ِ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ام الکتاب شود.
-
اهل کتاب
لغتنامه دهخدا
اهل کتاب . [ اَ ل ِ ک ِ ] (اِخ ) جهودان و ترسایان . (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). یهود و نصاری . (ناظم الاطباء) : تا مر اهل کتاب را مهمان کند آن خرترین اهل کتاب . سوزنی .و رجوع به حکمت الاشراق ص 304 و المعر...
-
بی کتاب
لغتنامه دهخدا
بی کتاب . [ ک ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + کتاب ) که کتاب ندارد. || لاکتاب . بی دین . مشرک . || در تداول عامه و لوطیان ، دشنام گونه ای است بمعنی کافر، بی دین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کتاب شود.
-
خطبه ٔ کتاب
لغتنامه دهخدا
خطبه ٔ کتاب . [ خ ُ ب َ / ب ِ ی ِ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ستایش خداوند و نعت پیغمبر است که به اول کتاب آید و آن یا ابتدائیه است یا الحاقیه . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خطبه ابتدائیه و خطبه ٔالحاقیه در این لغت نامه شود : کتاب پارسی خطبه ٔ تا...
-
حساب کتاب
لغتنامه دهخدا
حساب کتاب . [ ح ِ ک ِ ] (اِ مرکب ،از اتباع ) حساب و کتاب . رجوع به حساب و کتاب شود.
-
کتاب پشت کردن
لغتنامه دهخدا
کتاب پشت کردن . [ ک ِ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تجلید. (یادداشت مؤلف ). جلد کردن کتاب . کتاب جلد کردن . محتمل است که پشت مصحف پُست (مخفف پوست ) باشد. کتاب پوست کردن . رجوع به کتاب پوست کردن شود.
-
کتاب پوست کردن
لغتنامه دهخدا
کتاب پوست کردن . [ ک ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کتاب پشت کردن . تجلید. کتاب جلد کردن .
-
حساب و کتاب
لغتنامه دهخدا
حساب و کتاب . [ ح ِ ب ُ ک ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به حساب کتاب شود: حساب و کتابی در میان نیست ؛ یعنی سازمان نامرتب و مشوش است .
-
جستوجو در متن
-
ابن ابی الدنیا
لغتنامه دهخدا
ابن ابی الدنیا. [ اِ ن ُ اَ بِدْ دُن ْ ] (اِخ ) عبیداﷲبن محمدبن عبید، مکنی به ابوبکر مؤدب و معلم المکتفی خلیفه ٔ عباسی . زاهد و وَرِع و عالم به اخبار و روایات بود. متولد به سال 208 هَ .ق . و در سال 288 یا 281 درگذشته است . از کتب اوست : کتاب مکایدال...
-
کتابدان
لغتنامه دهخدا
کتابدان . [ ک ِ ] (اِ مرکب ) جای کتاب . جاکتابی . قمطر. قمطرة. (منتهی الارب ). محفظه ٔ کتاب . تپنگوی کتاب . قفسه ٔ کتاب . (ناظم الاطباء). || (نف مرکب ) داننده ٔ کتاب . آشنا به کتاب . || مقابل کتاب خوان . (یادداشت مؤلف ).
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) زعفرانی . او راست : کتاب الزکات . کتاب الضحایا. کتاب الصلاة و کتاب الحیض .
-
کتابفروشی
لغتنامه دهخدا
کتابفروشی . [ ک ِ ف ُ ] (حامص مرکب )عمل کتاب فروش . شغل کتاب فروش . || فروختن کتاب . بیع کتاب . || (اِ مرکب ) جایی که در آنجا کتاب فروشند. مغازه ای که در آن کتاب فروخته شود. رجوع به کتابخانه شود.
-
ابوجعفر
لغتنامه دهخدا
ابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] (اِخ ) احمدبن رستم بن یزدبان طبری . او راست : کتاب غریب القرآن . کتاب المقصور و الممدود. کتاب المذکر والمؤنث . کتاب صورةالهمز. کتاب التصریف . کتاب النحو. (ابن الندیم ).