کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبیث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کبیث
لغتنامه دهخدا
کبیث . [ ک َ ] (ع ص ) گوشت برگردیده بوی . (از اقرب الموارد). گوشت برگردیده بوی و مزه . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
کبیس
لغتنامه دهخدا
کبیس . [ ک َ ](ع ص ، اِ) نوعی از خرما. || زیوری است میان تهی پر از بوی خوش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زیوری است میان کاواک پر از بوی خوش که بر گردن آویزند. (ناظم الاطباء). || عام کبیس ؛ سال کبیسه دار. (ناظم الاطباء). در حساب منجمان زیادتی باشد ...
-
جستوجو در متن
-
لبیث
لغتنامه دهخدا
لبیث . [ ل َ ] (ع ص ) ناپاک . خبیث .- لبیث کبیث ؛ از اتباع است . (منتهی الارب ).