کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاژی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دوبینی
لغتنامه دهخدا
دوبینی . [ دُ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت دوبین . لوچی . اَحوالی . کاژی . (از یادداشت مؤلف ).دوتا دیدن هر شیئی . رجوع به دوبین شود : اگر تو دیده وری نیک و بد ز حق بینی دوبینی از قبل چشم احول افتاده ست . سعدی . || نفاق و ریاکاری و بی حقیقتی . (ناظم الا...
-
کاژ
لغتنامه دهخدا
کاژ. (ص ) لوچ و احول . کاج . کج بین . کژبین . دوبین . (ناظم الاطباء) : به یک پای لنگ و به یک دست شل به یک چشم کور و به یک چشم کاژ. معروفی .ای تیغ زبان آخته بر قافله ٔ ژاژچشمت بطمع مانده سوی نان کسان کاژ. ناصرخسرو.از فصیحان و ظریفان پاک شد روی زمین در...
-
پیچیدگی
لغتنامه دهخدا
پیچیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی پیچیده . التواء. عطف . گشتگی . گردش . تاب . خمیدگی . قبیل ؛ بسوی نرانگشت بودن پیچیدگی سر کفش . (منتهی الارب ). لواءالحیة؛ پیچیدگی مار. لفف ؛ پیچیدگی رگ در بازوی کارکننده چنانکه از کار معطل سازد. معص ؛ پیچید...