کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاپیتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاپیتان
لغتنامه دهخدا
کاپیتان . (اِخ ) قهرمان کمدی ایتالیائی از قبیل دلقکان و مسخرگان .
-
کاپیتان
لغتنامه دهخدا
کاپیتان . (فرانسوی ، اِ) کاپیتن . رجوع بکاپیتن ش-ود.
-
جستوجو در متن
-
کاپیتن
لغتنامه دهخدا
کاپیتن . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) کاپیتان . کاپتان . قاپوتان . ناخدای کشتی . || (اصطلاح نظامی ) سروان . سلطان . || فرمانده . (نظام ).
-
لاپالیس
لغتنامه دهخدا
لاپالیس . (اِخ ) ژاک دوشابان سنیوردو. نام کاپیتان فرانسوی . متولد درحدود سال 1470 و مقتول در جنگ پاوی به سال 1525م .
-
لاهیر
لغتنامه دهخدا
لاهیر. (اِخ ) اتین دو وینیل . کاپیتان فرانسوی ، مولد وینیل در حدود 1390 و وفات 1444م . وی در محاصره ٔ ارلئان با ژاندارک دستیاری داشت وهم بر آن قصد بود که وی را از زندان روئن برباید.
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) (داماد حافظ...) بروزگار سلطان احمدخان ثالث در 1143 هَ . ق . برتبت کاپیتان دریا رسید و چند ماهی این منصب داشت و بر بقیه ٔ احوال او دست نیافتیم . (قاموس الاعلام ).
-
راتب پاشا
لغتنامه دهخدا
راتب پاشا. [ ت ِ ] (اِخ ) یکی از وزرا و شعرای عثمانی بود پسر صدر اسبق طوپال عثمان پاشا تولد او در شهر فناریکی بوده است . پس از وفات پدر به رتبه ٔ وزارت رسید و به سال 1156 بسمت کاپیتان دریائی منصوب شد وپس از آن والی «موره » گردید و در همانجا بسال 1175...
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) (سیدی ...) او بروزگار سلطان محمدخان رابع در 1066 هَ . ق . بمنصب کاپیتان دریا نائل آمد و مدت پنج ماه بوغازها را محافظت کرد و سپس معزول و بحکومت بوسنه منصوب شد و در آنجا امر به اعدام وی صادر شده و سر بریده ٔ او را بدر سعادت ...
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [ اَ م َ ](اِخ ) (راتب ...) پسر طوپال عثمان پاشا. او بروزگار سلطان محمودخان اول عثمانی در 1157 هَ . ق . بمنصب کاپیتان دریا رسید و چند ماه بعد معزول شده و بسنجاق موره منتقل شد. و در 1170 هَ . ق . بدانجا وفات یافت .
-
تیلی
لغتنامه دهخدا
تیلی . (اِخ ) کاپیتان آلمانی و فرمانده ٔ قوای کاتولیک در جنگ سی ساله (1559-1632 م .) او در سال 1620 م . پیروز گردید و بعضی از نواحی دشمن را متصرف شد ولی در مقابل گوستاو ادولف ، شکست خورد و تا سرحد مرگ زخمی گردید. (از لاروس ).
-
کپیتان
لغتنامه دهخدا
کپیتان . [ ک َ ] (فرانسوی ، اِ) ناخدای کل در کشتیهای جنگی قدیم . || کاپیتان . کاپیتن . درجه ای از درجات لشکری معادل با سروان (اصطلاح امروزی ) و سلطان (اصطلاح سابق ). و رجوع به کاپیتن شود. || ریش سفید صاحب اختیار مهمات پادشاه فرنگ و کسی که از جانب پاد...
-
بانکس
لغتنامه دهخدا
بانکس . (اِخ ) (جوزف ...) از دانشمندان و طبیعی دانان انگلستان ، متولد بسال 1743 م . و متوفی بسال 1820 م . او در تاریخ 1768 م . با دریانورد معروف کاپیتان کوک به سیاحت دور دنیا پرداخت و به جمعآوری مجموعه های طبیعت موفق گشت و در زمان جرج سوم از مقربان د...
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) (پاپوچجی ...) او در دوره ٔ سلطان محمودخان دوم کاپیتان دریا بود و سمت وزارت داشت و اصلاً از مردم ریزه ٔ طربزون است و در اول در مولد خود کفشدوز بود و در اسلامبول مدتی همین صنعت میورزیدو سپس در ترسانه در خدمت باش چاووشی بدو م...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) فوزی پاشا (فراری ...). او برادر ابراهیم آغانامی بود و در قایقی که او داشت قایقچی بود.وقتی که ابراهیم آغا وفات کرد بتوسط علی آقا بخدمت سرای همایون درآمد و در وقعه ٔ خیریه جزو عسکر شد و بمدد بخت برتبه ٔ میرآلایی سواری نائل آمد و...