کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کانه
لغتنامه دهخدا
کانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) برابری کردن با کسی در رتبه و مرتبه که به عربی مرا گویند. (آنندراج ).
-
کانه
لغتنامه دهخدا
کانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) مأخوذ از کندن . زمین کنده و گود کرده برای کاشتن خربوزه و مانند آن نیز برای کاشتن درخت . (از فرهنگ نظام ).
-
کانه
لغتنامه دهخدا
کانه . [ن َ / ن ِ ] (اِ) قیمت خوراک . || ریا و تزویر. || جای پائین نشستن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
اعاریض
لغتنامه دهخدا
اعاریض . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عروض . هو جمع علی غیر قیاس کَأنَّه ُ ج ِ اعریض . (منتهی الارب ). ج ِ عروض . (ناظم الاطباء) (متن اللغة). ج ِ عروض کَأنَّه ُ ج ِ اعریض . (اقرب الموارد).
-
طلافح
لغتنامه دهخدا
طلافح . [ طَ ف ِ ] (ع ص ، اِ) چیزهای پهن و عریض . کأنّه جمع طلفح . (منتهی الارب ).
-
غشبی
لغتنامه دهخدا
غشبی . [ غ َ ] (اِخ ) از اعلام است ،کأنه منسوب الی غشب للموضع. (منتهی الارب ). گویا منسوب است به غشب که نام جایی است . (از تاج العروس ).
-
حجایز
لغتنامه دهخدا
حجایز. [ ح َ ی ِ ] (ع اِ) یاقوت گوید: کأنه جمع حاجز و هوالمانع (بالزای )، من فلات العارض بالیمامة. (معجم البلدان ).
-
شراز
لغتنامه دهخدا
شراز. [ ش ُرْ را ] (ع اِ)عذاب کنندگان مردم . کأنه جمع شارز. (منتهی الارب ).
-
ضماریط
لغتنامه دهخدا
ضماریط. [ ض َ ] (ع اِ) شکستگیهاست میان رخساره و بینی نزدیک هر دو دنباله ٔ چشم (کأنه جمع ضُمروط). (منتهی الارب ).
-
ضمام
لغتنامه دهخدا
ضمام . [ ض ِ ] (ع اِ) ضِم ّ. بلای سخت (قال کأنه تصحیف ، و الصواب بالصاد المهملة). (منتهی الارب ).
-
فقاً
لغتنامه دهخدا
فقاً. [ ف ِق ْ قَن ْ ] (ع ق ) عیناً. درست مانند چیزی . (یادداشت مؤلف ). کأنه . (یادداشت مؤلف ).
-
مواشیق
لغتنامه دهخدا
مواشیق . [ م َ ] (ع اِ) دندانه های کلید. (کأنّه ج ِ میشاق ). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به میشاق شود.
-
بقع
لغتنامه دهخدا
بقع. [ ب ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ابقع و بَقعاء. (ناظم الاطباء). کانه ج ِ ابقع. (منتهی الارب ).
-
تیزدلی
لغتنامه دهخدا
تیزدلی . [ دِ ] (حامص مرکب ) شهامت . (مجمل اللغة) : التکلیل ... تیزدلی کردن در جمله و بددلی کردن کانه من الاضداد. (از تاج المصادر بیهقی ).