کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کامرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کامرو
لغتنامه دهخدا
کامرو. (اِخ ) جبالی است در جنوب تبت . (شدالازار ص 501).
-
کامرو
لغتنامه دهخدا
کامرو.[ ] (اِخ ) نام ولایتی است به اقصای بنگاله که ملک مشرقی هندوستان است . (غیاث ). یا کامروپ . آسام . در جنوب تبت و سرحدات شمال شرقی هند. نام شهری است مابین بنگاله و ختا و در آن شهر نیز مانند کامته ساحران و جادوگران بسیارند و گویند رای و پادشاه آنج...
-
جستوجو در متن
-
کامروپ
لغتنامه دهخدا
کامروپ . (اِخ ) همان کامرو است . رجوع به کامرو شود.
-
جلال الدین تبریزی
لغتنامه دهخدا
جلال الدین تبریزی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ت َ ] (اِخ ) از بزرگان اولیاء است که در غاری در جبال کامرو ساکن بوده است . ابن بطوطه بطوری که خود مینگارد (ج 2 ص 149) در حدود سال 745 هَ . ق . با وی که در آن غار در جبال کامرو (آسام امروزی در سرحدات شمال شرقی هند ...
-
بابل
لغتنامه دهخدا
بابل . [ ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در وسط عراق و عراق وسط عالم است پس به این اعتبار بابل مرکز دایره ٔ عالم باشد و از مداین سبعه ٔعراق عرب است و در کنار فرات بر جانب شرقی واقع شده و از اقلیم سیم باشد و آنرا قینان بن انوش بن شیث علیه السلام...
-
پسر کاکو
لغتنامه دهخدا
پسر کاکو. [ پ ِ س َ رِ ] (اِخ ) محمدبن ابوالعباس دشمنزیار کاکویه مکنی به ابی جعفر و ملقب به علاءالدوله از دیالمه ٔ کاکویه صاحب اصفهان و مضافات . وی پسرخال والده ٔ مجدالدولةبن فخرالدوله بود و کاکویه بفارسی خال است . وی در زمان سلطان محمود غزنوی از جان...