کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کالبدشکافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کالبدشکافی
لغتنامه دهخدا
کالبدشکافی . [ب َ / ب ُ ش ِ ] (حامص مرکب ) تشریح . شکافتن اندامهای آدمی تا بشناسند که هر عضوی از چه ترکیب و یا تشکیل یافته و در کجا قرار گرفته و چگونه بهم پیوسته است . رجوع به کالبدگشایی شود.
-
جستوجو در متن
-
کالبدگشایی
لغتنامه دهخدا
کالبدگشایی . [ ب َ / ب ُ گ ُ ] (حامص مرکب ) شکافتن جسد مرده . از هم باز کردن اندام . و این آنگاه بود که خواهندعلت مرگ را معلوم سازند. رجوع به کالبدشکافی شود.
-
تشریح کردن
لغتنامه دهخدا
تشریح کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بازنمودن مطلبی . تفسیر کردن . شرح و بیان موضوعی غامض . || (اصطلاح پزشکی ) کالبدشکافی . رجوع به تشریح شود.
-
تشریح
لغتنامه دهخدا
تشریح . [ ت َ ] (ع مص ) نیک شرح کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نیک بیان کردن . (دهار). نیک هویدا کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به کمال وضاحت بیان کردن و آشکار کردن . (غیاث اللغات ). نیک بیان کردن سخن را. (آنندراج ). اظهار و آشکار کردن ...
-
تلافیف
لغتنامه دهخدا
تلافیف . [ ت َ ] (ع اِ) گیاهی درهم پیچیده ، یقال : هذا تلافیف من عشب ؛ ای نبات ملتف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نیک درپیچیدنها (غیاث اللغات ). گیاهی درهم پیچیده و نیک درپیچیدنها. (آنندراج ). این جمع تلفیف است . (آنندراج ) (غیاث...
-
هاروی
لغتنامه دهخدا
هاروی . (اِخ ) ویلیام . پزشک انگلیسی ، در سال 1578 در فولکستن متولد شد و در سال 1658م . در لامبت درگذشت . در سال 1615 به استادی کرسی تشریح و جراحی کلژرویال انتخاب شد. با شارل اول در تبعید به سر برد و پس از مرگ پادشاه به لامبت بازگشت . کتابخانه و قسمت...
-
زجاجی
لغتنامه دهخدا
زجاجی . [ زُ ] (ع ص نسبی ) منسوب به زجاج (شیشه ، گوهر شفاف ). || آبگینه فروش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از تاج العروس ) (دهار) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). آبگینه فروش و بلورفروش . (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). فروشنده ٔ شیشه ...
-
قلب
لغتنامه دهخدا
قلب . [ ق َ ] (ع مص ) بر دل کسی زدن . || پشت چیزی را به جانب شکم گردانیدن . || میرانیدن خدای کسی را. || برگردانیدن . || باژگونه گردانیدن . || بازگردانیدن مردمان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گویند: قلب المعلم الصبیان ؛ اذا صرفهم الی بیوتهم . (اقرب...
-
علم
لغتنامه دهخدا
علم . [ ع ِ ] (ع مص ) دانستن . || یقین کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || دریافتن . (منتهی الارب ). ادراک . (اقرب الموارد). || استوار کردن . (از منتهی الارب ). اتقان . (از اقرب الموارد). || (اِمص ، اِ) یقین . || فضل . (ن...