کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کالا
لغتنامه دهخدا
کالا. (اِ) کالای . رخت و رخوت . (برهان ). اسباب . (برهان ) (غیاث ). اسباب خانه . اثاث البیت . (غیاث ) (مهذب الاسماء). دربای است خانه و مردم . مَحاش . (منتهی الارب ). سامان و اثاثه . اثاث . (دستوراللغة). سِلعة. (منتهی الارب ). اَخریان . (برهان ). کالا...
-
واژههای مشابه
-
کالا آب کردن
لغتنامه دهخدا
کالا آب کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قیمت زیاده از ارزش گفتن . (آنندراج ). بنجل آب کردن : بها کم است جگرگوشه های اشک مراکه گفته بود که کالای خویش آب کنم . نادم گیلانی (از آنندراج ).رجوع به آب کردن شود.
-
بر روی کسی نماز یا کالا زدن
لغتنامه دهخدا
بر روی کسی نماز یا کالا زدن . [ ب َ ی ِ ک َ ن َ وَ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از رد کردن و بازگردانیدن آنرا : رها کن جنس هستی را و ترک خودفروشی کن که دربازار دین خواهند بر رویت زد این کالا. سلمان (از آنندراج ).زان دست پیش رو بدعا برده ام مبادبر روی...
-
جستوجو در متن
-
ارتثاد
لغتنامه دهخدا
ارتثاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ارتثاد متاع ؛ بر هم نهادن رخت و کالا. کالا و رخت بر سر هم چیدن . کالا بر هم نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
-
پیش بها
لغتنامه دهخدا
پیش بها. [ ب َ ] (اِ مرکب ) بیعانه . سلم . چیزی که پیش از دریافت کالا بفروشنده دهند. پیشادست .
-
جزئی فروش
لغتنامه دهخدا
جزئی فروش . [ ج ُ ف ُ ] (نف مرکب ) مقابل عمده فروش . آنکه کالا را بقسمتهای کوچک برای مصرف میفروشد، و بطور مستقیم با مصرف کنندگان ارتباط دارد. مقابل عمده فروش که کالا را بمقدار فراوان به جزئی فروشان میفروشد.
-
عمده
لغتنامه دهخدا
عمده . [ ع ُ دَ / دِ ] (از ع ، ص ، اِ) بزرگ و کلان . (ناظم الاطباء). مقدار کلی و بسیار از هر چیز. کلی .- عمده خر ؛ آنکه کالا یکجا و بصورت کلی خرد.- عمده خری ؛ خریدن کالا بصورت کلی و بسیار.- عمده فروش ؛ آنکه کالا بمقدار کلی فروشد. مقابل خرده فروش .-...
-
کاله فروش
لغتنامه دهخدا
کاله فروش . [ ل َ / ل ِ ف ُ ] (نف مرکب ) بیاع . کالافروش . فروشنده ٔ کالا. || بقال . (زمخشری ).
-
طناب پیچ
لغتنامه دهخدا
طناب پیچ . [ طَ ] (ن مف مرکب ) پیچیده با طناب . کالا و متاعی که با طناب پیچیده شده باشد.
-
چارشنبهی
لغتنامه دهخدا
چارشنبهی . [ شَم ْ ب ِ ] (ص نسبی ) منسوب به چارشنبه : در منکر صنعتم بهی نیست کالاّ شب چارشنبهی نیست .نظامی .
-
دیدجان
لغتنامه دهخدا
دیدجان . [ دَ دَ ] (ع اِ) شتران بارکش . (منتهی الارب ). دجانة. شتران که کالا حمل کنند. (از اقرب الموارد).
-
پربرگ
لغتنامه دهخدا
پربرگ . [ پ ُ ب َ ] (ص مرکب ) (درخت ...) وَریق .وَریقه . بسیاربرگ . || بسیار رخت و کالا.
-
دانه گانه
لغتنامه دهخدا
دانه گانه . [ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دانگانه . اسباب و کالا و متاع دنیوی باشد. (برهان ). رجوع به دانگانه شود.