کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاشفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاشفی
لغتنامه دهخدا
کاشفی . [ ش ِ ] (اِخ ) حسین بن علی بیهقی سبزواری الاصل کاشفی التخلص واعظ الشهرة کمال الدین اللقب ، از فحول علمای ایرانی جامع علوم دینیه و عارف معارف الهیه و کاشف اسرارعرفانیه و دارای فنون غریبه و در نجوم و ریاضیات متبحر و در اصول موعظه و خطابه متبحّر...
-
کاشفی
لغتنامه دهخدا
کاشفی . [ ش ِ ] (اِخ ) یکی از شعرای فارس و از اهالی بدخشان بود و به سال 1033 هَ . ق . به هندوستان هجرت کرد. ازوست :ز بس که ناز ترا با نیاز من جنگ است میان ما و تو، صحبت ، چو شیشه با سنگ است .(از قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای مشابه
-
علی کاشفی
لغتنامه دهخدا
علی کاشفی . [ ع َ ی ِ ش ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی کاشفی . از فضلای زمان دولت صفوی . وی در سال 910 هَ .ق . در قید حیات بود. او راست : 1- انیس العارفین ، در پند و اندرز، به فارسی . 2- حرزالامان من فتن الزمان فی علم اسرار الحروف و خواص آیات القرآن . 3-...
-
واعظ کاشفی
لغتنامه دهخدا
واعظ کاشفی . [ع ِ ظِ ش ِ ] (اِخ ) (ملاحسین ...) رجوع به کاشفی شود.
-
حسین کاشفی
لغتنامه دهخدا
حسین کاشفی . [ ح ُ س َ ن ِش ِ ] (اِخ ) ابن علی بیهقی هروی واعظ کاشفی معروف به «ولی » صاحب «روضةالشهداء» و «رشحات عین الحیات » در مشایخ نقشبندیان و جز آن . وی 910 هَ . ق . 1504/ م . درگذشت . (الذریعه ) (اعیان الشیعه ج 27 ص 50) (کشف الظنون ) (روضات الج...
-
کاج کاشفی
لغتنامه دهخدا
کاج کاشفی . [ ج ِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاج منسوب به کاشف السلطنه . رجوع به کاج شود.
-
ملاحسین کاشفی
لغتنامه دهخدا
ملاحسین کاشفی .[ م ُل ْ لا ح ُ س َ ن ِ ش ِ ] (اِخ ) رجوع به کاشفی شود.
-
جستوجو در متن
-
کمال الدین
لغتنامه دهخدا
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن علی بیهقی سبزواری واعظ کاشفی . رجوع به حسین کاشفی و کاشفی و حسین واعظ شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی کاشفی . رجوع به علی کاشفی شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن علی بیهقی . رجوع به حسین کاشفی شود.
-
صفی
لغتنامه دهخدا
صفی . [ ص َ ] (اِخ ) سبزواری . رجوع به علی بن حسین کاشفی شود.
-
حسین سبزواری
لغتنامه دهخدا
حسین سبزواری . [ ح ُ س َ ن ِ س َ زِ ] (اِخ ) رجوع به حسین کاشفی شود.
-
حسین واعظ
لغتنامه دهخدا
حسین واعظ. [ ح ُ س َ ن ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن علی سبزواری . رجوع به حسین کاشفی شود.