کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاشتینۀ یکمرحلهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تیفوئید
لغتنامه دهخدا
تیفوئید. [ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) حصبه . مطبقه . (از فرهنگ فارسی معین ). از امراض عفونی و ساری که به سبب وجود میکروب و ایجادزخمهای دگمه ای شکل در روده تشخیص داده میشود. و با تیفوس مشابهت دارد و در جوانان بیشتر مشاهده میشود. وتب این بیماری در سه مرحله م...
-
سکر
لغتنامه دهخدا
سکر. [ س ُ ] (ع اِمص )مستی . (غیاث ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || (مص ) مست شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || نشأه . (غیاث ). || (اِ) شراب و آنچه مست گرداند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || در اصط...
-
تحققی
لغتنامه دهخدا
تحققی . [ت َ ح َق ْ ق ُ ] (ص نسبی ) (فلسفه ٔ...) فلسفه ای مبتنی بر امور ثابته . در لسان فلسفه اصطلاح تحققی در دو معنی عام و خاص اطلاق میشود:1 - معنی عام . معنی عام این کلمه به عصر تجربه میرسد، به عصری که بهیچوجه تفکر ماوراءالطبیعی مورد توجه قرار نمیگ...
-
خاستان
لغتنامه دهخدا
خاستان . (اِخ ) ناحیه ای است بین هرات و سیستان . حمداﷲ مستوفی نویسد:از هرات تا جامان یک مرحله از او تا کوه سیاه یک مرحله ٔ از او تا قنات سری یک مرحله ، از او تا خاستان از توابع اسفزار یک مرحله . (نزهةالقلوب ج 3 ص 178).
-
قیطون
لغتنامه دهخدا
قیطون . [ ق ] (اِخ ) شهری است در افریقیه و تا قفصه سه مرحله و تا نفطه یک مرحله فاصله دارد. (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
شغبی
لغتنامه دهخدا
شغبی . [ ش َ با ] (اِخ ) دهی است بر یک مرحله از ابله . (منتهی الارب ).
-
مرحله
لغتنامه دهخدا
مرحله . [ م َ ح َ ل َ ] (ع اِ) منزل . فرودآمدنگاه بین راه . جای باش . کوچگه . کوچگاه . جای فرودآمدن . ج ، مراحل : قدری چوب صندل با خود آورد چون به مرحله ٔ بازرگانان رسید و او را بدید. (سندبادنامه ص 300). مرحله ٔ طالبان سرای کون و فساد... (سندبادنامه ...
-
در جا زدن
لغتنامه دهخدا
در جا زدن .[ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) در (اصطلاح نظامی ) در مشق سربازان متوقف پایها را چون رونده ای به زمین کوفتن . ایستاده و متوقف پایها را به نوبت چون رونده ای برداشتن و بازنهادن . ایستاده و بی رفتن پایها را چون رونده ای یکی را برداشتن و یکی را نهادن ...
-
شصتم
لغتنامه دهخدا
شصتم . [ ش َ ت ُ ] (عدد ترتیبی ،ص نسبی ) شصتمین . چیزی که در مرتبه ٔ شصت واقع شده باشد. واقع در مرحله ٔ شصت . (ناظم الاطباء). واقعشده در مرتبه ٔ شصت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شصتمین شود.- یک شصتم ؛ از شصت یک قسمت . شصت یک . (یادداشت مؤلف ).
-
منقلة
لغتنامه دهخدا
منقلة. [ م َ ق َ ل َ ] (ع اِ) منزل و فرودآمدنگاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). منزل مسافر و فرودآمدنگاه . (ناظم الاطباء). مرحله ای از مراحل سفر و گویند سرنا منقلة؛ ای مرحلة. (از اقرب الموارد). || پاره ای که برسپل شتر و جز آن دوزند. (ناظم الاطباء) (از ...
-
قسطانة
لغتنامه دهخدا
قسطانة. [ ق ُ ن َ ] (اِخ ) دهی است میان ری و ساوه . (منتهی الارب ). این قریه در یک منزلی ری واقع است ، و آن را بستانه خوانند. (معجم البلدان ). کستانه . (سمعانی ). دهی است از ری و ساوه ، و جماعتی از محدثان بدان منسوبند. و آن را کشتانه نیز خوانند. (الل...
-
حضن
لغتنامه دهخدا
حضن . [ ح َ ض َ ] (اِخ ) نام کوهی است به نجد. و در مثل است : انجد من رأی حضناً. و آن بر سوی نجد واقع است و حدود نجد از همانجا آغازد. و آن مشهورترین جبال نجد باشد و گویند از آن تا تهامه یک مرحله است . رجوع به معجم البلدان شود.
-
رامة
لغتنامه دهخدا
رامة. [ م َ ] (اِخ ) موضعی است ببادیة. و از آن است مثل «تسئلنی برامتین سلجماً» و اکثر در شعر آنرا مثنی آورده اند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). منزلیست در طریق بصره بمکه که یک مرحله بعدش دیار بنی تمیم واقع شده است . (از معجم البلدان ج 4).
-
طزر
لغتنامه دهخدا
طزر. [ طَ زَ ] (اِخ ) شهری است در مرج القلعة که از آنجا تا جاده ٔ عمومی خراسان یک مرحله (منزل ) مسافت است . (از معجم البلدان ). و رجوع به معنی اسمی همین کلمه شود.
-
یک لتی
لغتنامه دهخدا
یک لتی . [ ی َ / ی ِ ل َ ] (ص نسبی ) یک لختی .- در یک لتی ؛ در که یک مصراع دارد.دارای یک لنگه . که دو لنگه ندارد. (یادداشت مؤلف ).- کاغذ یک لتی ؛ نیم ورقی . یک صفحه ای . (یادداشت مؤلف ).