کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاشانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاشانه
لغتنامه دهخدا
کاشانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) طرز. (اقرب الموارد). روق . (منتهی الارب ). رواق . بیت کالفسطاط. (اقرب الموارد). کاشان . خانه ٔ زمستانی . خانه . || دارالشفاء. || خانه ٔ کوچک . خانه ٔ محقر : آن کن که بدین وقت همی کردی هر سال خزپوش و بکاشانه رو و صفه ٔ فروا...
-
جستوجو در متن
-
اویه
لغتنامه دهخدا
اویه . [ ] (مغولی ، اِ) کاشانه . (آنندراج ازفرهنگ وصاف ). اما محتمل است که اوبه (اُبه ) باشد.
-
تبستان
لغتنامه دهخدا
تبستان . [ ت َ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) تابخانه . کاشانه . خانه ٔ زمستانی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
دژ
لغتنامه دهخدا
دژ. [ دَ ] (اِ) دز. رواق . دهلیز. کاشانه . کوشک . بالاخانه . (ناظم الاطباء). رجوع به دز شود.
-
کاط
لغتنامه دهخدا
کاط. (اِ) کاشانه باشد. (لغت فرس چ اقبال ص 227 از حاشیه ٔ نسخه ٔ اسدی نخجوانی ).
-
ای
لغتنامه دهخدا
ای . (پسوند) ی . نشانه ٔ نکره و وحدت در آخر کلمه ای که به «ه » غیرملفوظ ختم شود: خانه ای ، کاشانه ای . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کاشان
لغتنامه دهخدا
کاشان . (اِ) کاشانه . خانه : بسته پیشت کمر دوپیکرواربت مشکوی و لعبت کاشان . مسعودسعد.|| منزل زمستانی . (ناظم الاطباء).
-
زیانی
لغتنامه دهخدا
زیانی . (حامص ) زیانکار و مزیدعلیه زیان ، چون نقصانی و نقصان . (آنندراج ) : نسبت دشمن مبین از خود که در کاشانه سیل گر ز آب چشم خود باشد زیانی می کند .محمدقلی سلیم (از آنندراج ).
-
طعنه داشتن
لغتنامه دهخدا
طعنه داشتن . [ طَ ن َ / ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) توبیخ و سرزنش کردن . طعنه زدن : گشته تا بیت الشرف از مقدمت کاشانه ام طعنه بر خورشید دارد خشت فرش خانه ام .مخلص کاشی (از آنندراج ).
-
پیرایه بند
لغتنامه دهخدا
پیرایه بند. [ را ی َ / ی ِ ب َ] (نف مرکب ) که پیرایه بندد. پیرایشگر : سیل در اقلیم ما پیرایه بند خانه است رخنه مانند قفس آرایش کاشانه است .کلیم (از آنندراج ).
-
نادری
لغتنامه دهخدا
نادری . [ دِ ] (اِخ ) از شاعران عثمانی است و در قرن دهم هجری میزیسته است . این مطلع او راست :جهانک نعمتندن کند و آب و دانه مزیکدرایلک کاشانه سندن گوشه ٔ ویرانه مزیکدر.(از قاموس الاعلام ج 6).
-
خان غرد
لغتنامه دهخدا
خان غرد. [ غ َ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ تابستانی راگویند . (شرفنامه ٔ منیری )(برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : بسا خان و کاشانه و خان غردبدو اندرون شادی و نوشخرد.ابوشکور بلخی (از فرهنگ اسدی ).
-
پایازی
لغتنامه دهخدا
پایازی . (ص ) سوزش و درد باشد و آنرا بعربی جوی خوانند. (برهان ). و بعض لغت نویسان این بیت را شاهد آورده اند:دور بادا شده از خانه و کاشانه ٔ توبوی حنّا و خضاب و زنخ پایازی . سوزنی .سوزنی در قصیده ای که شروع آن جدّ است و در مدح دهقان غازی نامی گفته است...
-
عشرت کده
لغتنامه دهخدا
عشرت کده . [ ع ِ رَ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) عشرتخانه . عشرتگاه . عشرت سرا. محل عیش و عشرت : باغ و عشرتکده ایوان به ملوک ارزانی ما فقیریم و گدا کوی بتان ما را بس . حافظ (از آنندراج ).رشک عشرتکده غمخانه ٔ درویشان است آسمان کاشی کاشانه ٔ درویشان است .ظ...