کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاسرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاسرة
لغتنامه دهخدا
کاسرة. [ س ِ رَ ] (ع ص ) زن شکننده . (منتهی الارب ). مؤنث کاسر. (ناظم الاطباء). رجوع به کاسر شود. ج ، کواسر و کُسَّر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کواسر؛ شتران که بشکنند چوب را. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
کاسره
لغتنامه دهخدا
کاسره . [ س ِ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه شاهین بخش سرپل ذهاب شهرستان قصر شیرین ، واقع در ده هزارگزی جنوب خاوری سر پل ذهاب . کنار راه فرعی کلاوه . دشت و گرمسیر و دارای 100 تن سکنه است . آب از سراب قلعه شاهین دارد. محصول آن غلات و برنج و توتون و تر...
-
جستوجو در متن
-
کواسر
لغتنامه دهخدا
کواسر. [ ک َ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کاسرة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به کاسرة شود. || شتران که بشکنند چوب را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
کسر
لغتنامه دهخدا
کسر. [ ک ُس ْ س َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کاسر و کاسرة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
خریدارگیر
لغتنامه دهخدا
خریدارگیر. [ خ َ ] (نف مرکب ) کنایه از چیزی است که آن را رواجی باشد و زود فروخته شود و آن را به عربی نافقه خوانند و نقیض آن را کاسره گویند. (برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). رائج . مطلوب خریدار. مشتری پسند. (یادداشت...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن العلأبن منصور المخزومی الأدیب النحوی ، المعروف به الصدربن الزاهد، مکنی به ابوالعباس . وفات او به سیزدهم رجب به سال 611 هَ .ق . در هشتاد و اند سالگی بود. و او اختصاصی عظیم به شیخ ابوسعیدبن خشاب داشت و هیچگاه از وی...