کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاستر
لغتنامه دهخدا
کاستر. (اِخ ) حاکم نشین ناحیه ٔ تارن در ساحل «اگو» مصب تارن . جمیت 30781 تن . راه آهن دارد تا 24هزارگزی جنوب شرقی «البی » محصول آن انواع پارچه های پشمی ، و ماهوت و شبکلاه و جوراب و پوست است . زادگاه «داسیه » ، «ساباتیه » میباشد. تمام ناحیه 19 کانتن و...
-
کاستر
لغتنامه دهخدا
کاستر. [ ت َ ] (اِ) کاسر. رجوع به کاسر شود.
-
جستوجو در متن
-
راپن تواراس
لغتنامه دهخدا
راپن تواراس . [ پ َ ] (اِخ ) مورخ فرانسوی در 1661 م . در کاستر متولد شد و در 1725 در وِزِل فوت کرد. (لاروس فرانسه ).
-
لاور
لغتنامه دهخدا
لاور. [ وُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «تارن » از ولایت کاستر بر کنارآگو به فرانسه . دارای راه آهن و 6015 تن سکنه است .
-
لدا
لغتنامه دهخدا
لدا. [ ل ِ ] (اِخ ) زن تیندار و معشوقه ٔ ژوپیتر که خوش آمد وی را بشکل قوئی درآمد.او مادر کاسترُ و پُلوکس و هِلن و کلیتمنستر است .
-
لاکن
لغتنامه دهخدا
لاکن . [ ک ُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «تارن ». از ولایت کاستر به فرانسه . دارای 2546 تن سکنه .
-
لاباستید - روئرو
لغتنامه دهخدا
لاباستید - روئرو. [ ءِ ] (اِخ ) نام دهستانی از تارْن در ولایت کاستر، دارای راه آهن و 3054 سکنه .
-
لابروگیر
لغتنامه دهخدا
لابروگیر. [ ی ِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «تارن » از ولایت کاستر. دارای راه آهن و 3536 تن سکنه .
-
پویلورنس
لغتنامه دهخدا
پویلورنس . [ ل ُ رَ ] (اِخ ) نام کرسی بخش «تارن » اُستان کاستر بفرانسه . دارای 3506 تن سکنه .
-
پی لورن
لغتنامه دهخدا
پی لورن . [ پ ُ ل ُرِ ] (اِخ ) نام کرسی بخش تارن از ولایت کاستر بفرانسه . دارای 3506 تن سکنه .
-
دیوسکورس
لغتنامه دهخدا
دیوسکورس . [ ی ُ رِ ] (اِخ ) در زبان یونانی قدیم به معنی فرزندان ژوپیتر بود و این نام بر پلوکس و کاستر اطلاق می شد. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دکولانژ).
-
پل لوکس
لغتنامه دهخدا
پل لوکس . [ پ ُ ] (اِخ ) کاستر و پل لوکس دو پهلوان افسانه ای که بعقیده ٔ یونانیان قدیم پسران ژوپیتر و لدا باشند که به آسمان برداشته شدند و صورت توأمان محسوخ آن دو پهلوان است . (ایران باستان ج 2 ص 1727 و 1741).
-
گز
لغتنامه دهخدا
گز. [ گ َ ] (اِ) ظاهراً نام پارچه ای است و از اشعار زیر چنین استنباط میشود : چو گز به چوب درآید به معرض کرباس قیاس کار ز استاد گیر یا مزدور. نظام قاری (دیوان ص 33).فکنده تیر خصومت در آن میانه گزی به دست کرده کتکها ز کاستر اکثر.نظام قاری (دیوان ص 17).
-
ساباتیه
لغتنامه دهخدا
ساباتیه . [ ی ِ ] (اِخ ) آنتوان معروف به ساباتیه دو کاستر ، ادیب فرانسوی بسال 1742 م . در کاستر بدنیا آمد و بسال 1817 در پاریس درگذشت . بسال 1761 مدرسه ٔ علوم دینی کاستر را تمام کرد و بعنوان کشیشی بشهر تولوز رفت . و در آنجا اشعار بسیار سرود که از آن ...