کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کاریز شهاب
لغتنامه دهخدا
کاریز شهاب . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیر کوه بخش قاین شهرستان بیرجند، واقع در 194هزارگزی جنوب خاوری قاین . جلگه و گرمسیر و سکنه ٔ آن 7 تن است . قنات دارد. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کاریز صباح
لغتنامه دهخدا
کاریز صباح . [ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی شهرستان نیشابور بخش حومه واقع در 19هزارگزی جنوب نیشابور جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 400 تن است . قنات دارد. محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کاریز عمر
لغتنامه دهخدا
کاریز عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد واقع در 14هزارگزی جنوب باختری صالح آباد سرراه مالرو عمومی صالح آباد به معدن چشمه گل ، کوهستانی و معتدل و سکنه ٔ آن 311 تن است . قنات دارد، محصول آن غلات و ذرت و پنبه و تر...
-
کاریز کندن
لغتنامه دهخدا
کاریز کندن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تقنیه . حفر قنات . کاریزکنی .
-
کاریز گلی
لغتنامه دهخدا
کاریز گلی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه ، بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، 30هزارگزی خاور تربت حیدریه ، در 4هزارگزی شوسه ٔ عمومی تربت حیدریه به باخرز. دامنه و معتدل و سکنه ٔ آن 90 تن است . قنات دارد. محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و گل...
-
میل کاریز
لغتنامه دهخدا
میل کاریز. (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ و ارداک شهرستان مشهد، واقع در 2هزارگزی شمال مشهد با 408 تن سکنه . آب آن ازقنات و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). نام محلی کنار راه مشهد به باجگیران میان مشهد و بهرآباد در 22...
-
چشمه کاریز
لغتنامه دهخدا
چشمه کاریز. [ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قناتی است قدیمی که در جلگه ٔ کوچکی زیر گردنه ٔ لارک که از اعمال دماونداست واقع میباشد. این قنات از طرف مغرب جریان داشته و حالا غالباً خشک است و گاهی نم آبی میدهد. گویند فرورفتن در آب آن برای ب...
-
کاریز چاه آباد
لغتنامه دهخدا
کاریز چاه آباد. (اِخ ) دهی از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 95هزارگزی شمال خاوری فریمان . کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن 19 تن است . قنات دارد محصول آن غلات و بنشن و تریاک ، شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی است . راه مالرو دارد. (از ...
-
کاریز محمد جان
لغتنامه دهخدا
کاریز محمد جان . [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، در 22هزارگزی خاور فریمان و 8هزارگزی شمال شوسه ٔ عمومی مشهد به تربت جام . جلگه و معتدل و سکنه ٔ آن 356 تن است . قنات دارد. محصول آن غلات و بنشن و تریاک و میوه جات ...
-
جستوجو در متن
-
کت
لغتنامه دهخدا
کت . [ ک َ ] (اِ) بمعنی کاریز است چه چاهجو و کاریزکن را کتکن می گویند. (از برهان ). کاریز آب را گویند و کت کن کاریزکن را خوانند. (جهانگیری ).
-
کهریزک
لغتنامه دهخدا
کهریزک . [ ک َ زَ ] (اِ مصغر) کاریز و قنات کوچک . (از ناظم الاطباء). رجوع به کهریز و کاریز شود.
-
آبده
لغتنامه دهخدا
آبده . [ دِه ْ] (اِ مرکب ) چاه اصلی و نخستین یا مادرچاه کاریز.
-
کاریزکنی
لغتنامه دهخدا
کاریزکنی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) تقنیه . کاریز کندن .
-
آب ترازو
لغتنامه دهخدا
آب ترازو. [ ت َ ] (اِ مرکب ) دانش تسطیح زمین و کاریز سهولت جریان آب را.- آب ترازو کردن ؛ تسطیح زمین و کاریز بصورتی که آب جریان کند.
-
کهریز
لغتنامه دهخدا
کهریز. [ ک َ ] (اِ) کاریز و قنات و مجرای آب در زیرزمین . (از ناظم الاطباء). کاریز. کاهریز. قنات . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون از دور یکی رابدیدی ، اعلام کردی جمله در کهریزها و میان ریگ پنهان شدندی . (تاریخ غازان ص 249). رجوع به کاریز شود.