کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارزنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارزنی
لغتنامه دهخدا
کارزنی . [ رَ زْ / رْ زَ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن موسی بن رجاء. وی از پدرش ابوجعفر محمدبن موسی روایت کرد و فرزندش محمدبن احمدبن محمد از او روایت دارد. (از معجم البلدان ) و (انساب سمعانی ورق 470ب ). و رجوع به کارزنی ابوجعفر محمد بن موسی و کارزنی محمدبن ...
-
کارزنی
لغتنامه دهخدا
کارزنی . [ رَ زْ / رْ زَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن محمدبن موسی بن رجاء. وی از پدر خود احمدبن محمدبن موسی بن رجاء و از جدش ابوجعفر محمدبن موسی بن رجاء روایت کرد و از او ابوسعد الادریسی روایت دارد. وی پیش از سال 370 بدرود زندگانی گفت . (از معجم البلدان ) ...
-
کارزنی
لغتنامه دهخدا
کارزنی . [ رَ زْ / رْ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به کارزن . رجوع به کارزن شود.
-
کارزنی
لغتنامه دهخدا
کارزنی . [ رَ زْ / کارْ زَ ] (اِخ ) ابوجعفر محمدبن موسی بن رجأبن حنش . وی از ابی مصعب احمدبن ابی بکر الزهری روایت کرد و فرزندش احمد... و نوه اش محمدبن احمدبن محمدبن موسی بن رجاء از دهقانان و رؤساء کارزن ، از او روایت کرده اند. (از معجم البلدان ) (ا...