کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فابریک
لغتنامه دهخدا
فابریک . (فرانسوی ، اِ) کارخانه . کارخانه ٔ پارچه بافی . || مصنوع کارخانه از پارچه و غیر آن . (فرهنگ نظام ).
-
توپ ریزی
لغتنامه دهخدا
توپ ریزی . (حامص مرکب ) عمل ریختن قنداق توپ . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). در قالب ریختن فلز گداخته ، ساختن توپ را.- کارخانه ٔ توپ ریزی ؛ کارخانه ٔ توپ سازی . کارخانه ای که توپ تولید کند.
-
گونی بافی
لغتنامه دهخدا
گونی بافی . (اِخ ) (کارخانه ٔ...) کارخانه ٔ گونی بافی واقع در ایستگاه میان شاهی و ساری ، خطشمال ، 4هزارگزی شاهی ، 338هزارگزی تهران . (مؤلف ).
-
کرخانه
لغتنامه دهخدا
کرخانه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مخفف کارخانه . (آنندراج ). کارخانه . کارگاه . ج ، کَراخین . (از دزی ج 2 ص 454). رجوع به دزی شود.
-
رندسبورگ
لغتنامه دهخدا
رندسبورگ . [ رِ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در ایالت شلسویگ هولستاین واقع در آلمان . دارای 17000 تن جمعیت و کارخانه های کشتی سازی و پارچه بافی و سایر کارخانه های مهم است .
-
راجز
لغتنامه دهخدا
راجز. [ ج ِ ] (اِخ ) اسم یک کارخانه فرنگی است که بهترین چاقو و کارد و قیچی را میسازد. (فرهنگ نظام ). || چاقوی راجز؛ یا چاقویی که در کارخانه ٔ مذکور ساخته شده باشد.
-
پوتسدام
لغتنامه دهخدا
پوتسدام . [ پُت ْ ] (اِخ ) شهری در ایالت براندِبورگ از پروس ، در 30 هزارگزی جنوب غربی برلن ، بساحل راست نهر هاوِل بین دو دریاچه دارای 66000 تن سکنه و مدارس نظامی متعدّد، مدرسه ٔ صنایع، مدرسه ٔ باغبانی ، مدارس متوسطه ، کتابخانه ، موزه ٔ تاریخ طبیعی ، ...
-
اسپاندو
لغتنامه دهخدا
اسپاندو. [اِ دَ ] (اِخ ) شهری مستحکم در ایالت براندبورگ پروس در 14 هزارگزی غربی برلن . این شهر قلعه ٔ استواری دارد. متهمین سیاسی را در این حصار زندانی میساختند، یک دارالشفا و یک کارخانه ٔاسلحه و کارخانه ٔ کنیاک سازی و کارخانه ٔ منسوجات ابریشمی و تورب...
-
آهنگرخانه
لغتنامه دهخدا
آهنگرخانه . [ هََ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کارخانه ٔ آهنگری . آهنگری بزرگ .
-
ژیرار
لغتنامه دهخدا
ژیرار. (اِخ ) (فیلیپ دو) نام یکی از مخترعین فرانسوی ، متولد در لورمارن (ولکوز). وی به دعوت الکساندر اول امپراطور روسیه به لهستان رفت و نزدیک شهر ورشو کارخانه ٔ ریسندگی تأسیس کرد و مهندس نامی کارخانه های لهستان گردید (1775-1845 م .).
-
تیومن
لغتنامه دهخدا
تیومن . [ ی ُ م ِ ] (اِخ ) شهری به اتحاد شوروی (روسیه ) در اورال است که بر کنارتورا واقع است و 755000 تن سکنه و کارخانه ٔ ذوب و تصفیه ٔ فلزات و کارخانه ٔ تولید مس دارد. (از لاروس ).
-
کمپوت سازی
لغتنامه دهخدا
کمپوت سازی . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) ساختن و تهیه کردن کمپوت . و رجوع به کمپوت شود. || (اِ مرکب ) کارخانه ای که در آنجا کمپوت سازند.
-
گوادالاجارا
لغتنامه دهخدا
گوادالاجارا. (اِخ ) شهری است از مکزیک دارای 590000 تن جمعیت . این شهر مرکز کارخانه های بافندگی و اغذیه سازی است .
-
کیشینف
لغتنامه دهخدا
کیشینف . [ ن ِ ] (اِخ ) شهری در اتحاد جماهیر شوروی (سابق ) و مرکز مولداوی است و 302000 تن سکنه و کارخانه ٔ ذوب فلزات دارد. (از لاروس ).
-
ورندل
لغتنامه دهخدا
ورندل . [ وِ رِ دِ ] (اِ) (ظاهراً مأخوذ از نام کارخانه ) نوعی تفنگ که در اواخرقاجاریه در ایران معمول بود. (فرهنگ فارسی معین ).