کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارآسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارآسی
لغتنامه دهخدا
کارآسی . (اِ) کاراسی . کاراستی (؟) جانورکی است که آواز حزین دارد و بعضی گویند مرغکی است خوش آواز. (برهان ). چنانکه بیاید «کاراسی » نام مردی شاهنامه خوان و کارنامه خوان بوده ، و چون در بعض اشعار نام وی قرین مرغان خوش الحان آمده ظاهراً ارباب لغت بدون ا...
-
کارآسی
لغتنامه دهخدا
کارآسی . (اِخ ) شاهنامه خوان . مرحوم عباس اقبال نویسد: در مقدمه ٔ اوسط شاهنامه یعنی مقدمه ای که بعد از مقدمه ٔ قدیم شاهنامه مورخ به سال 346 هَ . ق .به فرمان امیر ابومنصور عبدالرزاق و قبل از مقدمه ٔ بایسنغری نوشته شده و در ابتدای بعضی از نسخ قدیمی شاه...
-
کارآسی
لغتنامه دهخدا
کارآسی . (اِخ ) کارنامه خوان . رجوع به «کارآسی » شاهنامه خوان شود.
-
جستوجو در متن
-
کارنامه خوان
لغتنامه دهخدا
کارنامه خوان . [ م َ / م ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) شاهنامه خوان . داستانسرا. || صفت کاراسی . رجوع به کاراسی شود : قمری ز تو فارسی زبان گشت کاراسی کارنامه خوان گشت .خاقانی .