کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاتبی قزوینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاتبی قزوینی
لغتنامه دهخدا
کاتبی قزوینی . [ ت ِ ی ِ ق َزْ] (اِخ ) علی بن عمربن علی شافعی ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن وابوالمعالی و معروف به دبیران و کاتبی قزوینی و موصوف به علامه از اکابر علما و حکما ودانشمندان رصد و ریاضیات شافعیه که به منطق و هندسه و فنون حکمت عارف ...
-
واژههای مشابه
-
کاتبی انقروی
لغتنامه دهخدا
کاتبی انقروی . [ ت ِ ی ِ اَ ق َ رَ ] (اِخ )ناظم محمدبن ولی بن رضی الدین . رجوع به انقروی شود.
-
کاتبی نیشابوری
لغتنامه دهخدا
کاتبی نیشابوری . [ ت ِ ی ِ ] (اِخ ) همان کاتبی ترشیزی است که بعضی او را نیشابوری نوشته اند. رجوع به «کاتبی ترشیزی » شود.
-
کاتبی ترشیزی
لغتنامه دهخدا
کاتبی ترشیزی . [ ت ِ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ ملقب به شمس الدین . دولتشاه سمرقندی در طبقه ٔ ششم از تذکره ٔ خود احوال او را ذیل عنوان «قدوةالفضلاء و اُسوةالشعراء مولانا محمد کاتبی نوراﷲ مرقده » چنین نویسد:هدایت ازلی در شیوه ٔ سخن گذاری مساعد طبع ...
-
کاتبی شیرازی
لغتنامه دهخدا
کاتبی شیرازی . [ ت ِ ی ِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ، چنین است در ریاض العارفین تألیف رضاقلی خان هدایت چ 1305 هَ . ق . ص 128 و رجال حبیب السیر ص 113 و صحیح «کاتبی ترشیزی » است چنانکه گذشت . و رجوع به این لغت شود.
-
حبر کاتبی
لغتنامه دهخدا
حبر کاتبی . [ ح ِ رِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نظام قاری در رساله ٔ اوصاف شعر از دیوان البسه ٔ خود چ اسلامبول 1303 هَ . ق . ص 138 گوید: و باز در هر ایامی رختی چند مخصوص در میان است و شعار اهل زمان چون فراویز صندل باف ... و بعضی منسوخ ... مانند عَ...
-
جستوجو در متن
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی .[ ق َزْ ] (اِخ ) کاتبی . رجوع به کاتبی قزوینی شود.
-
علی قزوینی
لغتنامه دهخدا
علی قزوینی . [ ع َ ی ِ ق َزْ ] (اِخ ) ابن عمربن علی کاتبی قزوینی . ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به کاتبی قزوینی و علی (ابن عمربن ...) شود.
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) علی بن عمربن ابوالحسن دبیران کاتبی . رجوع به دبیران (نجم الدّین ...) شود.
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) جعفربن سیدمهدی بن حسن حسینی ، مکنی به ابوالهادی . از اکابر علمای امامیه ٔ خاندان آل قزوینی و کاتبی بلیغ و شاعری ماهر و ادیبی لغوی است که در حِلّه سکونت داشته و دارای ریاست مذهبی بود. بخشی از دیوان سیدحیدر حلی در ستایش اوست ....
-
عماد
لغتنامه دهخدا
عماد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن علی بن فارسی . او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ سید شریف علی جرجانی بر شمسیه ٔ نجم الدین عمر قزوینی کاتبی . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ج 2 ص 1063).
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمربن علی کاتبی قزوینی ، ملقّب به نجم الدین و مکنّی به ابوالحسن . حکیم و منطقی قرن هفتم هجری . وی در ماه رجب سال 600 هَ . ق . متولد و در ماه رمضان سال 675 هَ . ق . درگذشت . رجوع به کاتبی قزوینی ، و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفی...
-
دبیر
لغتنامه دهخدا
دبیر. [ دَ ] (اِخ ) نجم الدین علی بن عمربن علی شافعی الکاتبی قزوینی مکنی به ابوالحسن از معاصران هلاکوخان بودو از خاندان دبیران قزوین متوفی به سال 675 هَ . ق .و از حکما و دانشمندان رصد و ریاضیات و حساب . کتب بسیار از جمله شرح کشف و حکمت عین و جامع الد...