کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کائوچوئی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کائوچوئی
لغتنامه دهخدا
کائوچوئی . (ص نسبی ) آنچه از کائوچوک به دست آید. || (اِ) نامی است که باغبانان ما، به «فیکوس الاستیکا» داده اند.
-
جستوجو در متن
-
مدادتراش
لغتنامه دهخدا
مدادتراش .[ م ِ / م َ ت َ ] (اِ مرکب ) ابزاری فلزین یا کائوچوئی یا پلاستیکی با تیغه ٔ فلزی تیزی که با آن مداد را بتراشند؛ یعنی چوب پیرامون مغز مداد را بتراشند تا مغزآن ظاهر شود، و برای نوشتن آماده گردد. مدادسرکن .
-
میلان
لغتنامه دهخدا
میلان . (اِخ ) شهری در کشور ایتالیا که مرکز ایالت لمباردی است . دارای 1450000 سکنه است و صنایع شیمیایی و محصولات غذائی و چینی سازی و شیشه سازی و بلورآلات و فلزات و کارخانجات اتومبیل سازی و طیاره سازی و صنایع بافندگی (خصوصاً پارچه های ابریشمی ) آن بسی...
-
لباشیر
لغتنامه دهخدا
لباشیر. [ ل َ ] (اِ) گیاهی است کائوچودار و به درختها پیچد و آن در اطراف بهبهان و بوشهر و بندرلنگه و مکران و بخشهای بسیار گرم خرماخیز فارس یافت شود . این پیچ در اطراف بندرعباس (به نام لباشیر) و لار و خوزستان و در کویر لوت (به نام شتر) و نیز در لباقة و...
-
استبرق
لغتنامه دهخدا
استبرق . [ اِ ت َ رَ ] (اِ) استبرک . از درختان کائوچوئی ایران است ودر نقاط گرمسیر و سواحل جنوبی و از خوزستان تا مکران و بلوچستان همه جا از ارتفاع 950 (در منصورآباد لار) تا 1100 (در اطراف بم ) دیده شده است . (گااوبا). درختچه یا بوته ایست که به ارتفاع ...
-
کائوچو
لغتنامه دهخدا
کائوچو. (اِ) کائوتچو. کائوچوک . کائوتچوک . در تداول هنود امریکا بر موادی که از درخت هیفا بیرون می آید و نوعی صمغ است اطلاق میشود و در زبان هنود امریکا بمعنی «اشکهای درخت » است . این کلمه را در عربی امروزی «مطاط» میگویند. (ازکتاب هذه اندونیسیا. چاپ قا...
-
ایران
لغتنامه دهخدا
ایران . (اِخ ) پهلوی ، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کلمات آریا، آ...