کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کائوچو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کائوچو
لغتنامه دهخدا
کائوچو. (اِ) کائوتچو. کائوچوک . کائوتچوک . در تداول هنود امریکا بر موادی که از درخت هیفا بیرون می آید و نوعی صمغ است اطلاق میشود و در زبان هنود امریکا بمعنی «اشکهای درخت » است . این کلمه را در عربی امروزی «مطاط» میگویند. (ازکتاب هذه اندونیسیا. چاپ قا...
-
جستوجو در متن
-
کائوتچو
لغتنامه دهخدا
کائوتچو. [ ] (اِ) رجوع به کائوچو شود.
-
کائوتچوک
لغتنامه دهخدا
کائوتچوک . [ ] (اِ) رجوع به کائوچو شود.
-
کائوچوک
لغتنامه دهخدا
کائوچوک . (اِ) رجوع به کائوچو شود.
-
تائوسقز
لغتنامه دهخدا
تائوسقز. [ ءُ س َق ْ ق ِ ] (اِ) گیاهی است که کائوچو از آن حاصل شود.
-
تترابرومیت دوکائوچو
لغتنامه دهخدا
تترابرومیت دوکائوچو. [ ت ِ رُ دُ ] (اِ) از ترکیب کائوچو با برم بوجود می آید. رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 183 شود.
-
لاستیک
لغتنامه دهخدا
لاستیک . (از فرانسوی ، اِ) کلمه ٔ ساخته ٔ ایرانیان مأخوذ از الاستیک فرانسوی . چرم گونه ای از کائوچو.
-
کش آمدن
لغتنامه دهخدا
کش آمدن . [ ک َ / ک ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) دراز شدن به کشیدن چون سریش و لاستیک و کائوچو و جیر. از جانب طول ممتد شدن .
-
کریم سقز
لغتنامه دهخدا
کریم سقز. [ ک َ س َق ْ ق ِ ](اِ مرکب ) قسمی گیاه است خودرو و در سواحل شبه جزیره ٔ کریمه که از آن کائوچو گیرند. (یادداشت مؤلف ).
-
کوالالمپور
لغتنامه دهخدا
کوالالمپور. [ ل َ ] (اِخ ) مرکز فدراسیون مالزی و دولت سلانگور . 176000 تن سکنه دارد. مرکز مهم بازرگانی است و محصول عمده اش کائوچو است . (از لاروس ).
-
واشر
لغتنامه دهخدا
واشر. [ ش ِ ] (انگلیسی ، اِ) ابزاری است که در ماشین ها و وسایل مکانیکی به کار میرود و بیشتر در بین دوقطعه که روی هم قرار می گیرند گذاشته می شود و جنس آن ممکن است از مقوا، آهن ، مس ، لاستیک و کائوچو باشد.
-
جاکارتا
لغتنامه دهخدا
جاکارتا. (اِخ ) سابقاً باتاویا. شهر و بندری در جزیره ٔجاوه ، و پایتخت جمهوری اندونزی و دارای 1800000 تن سکنه است . بندر و مرکز تجارتی است و محصولات آن مواد غذائی و کائوچو و صنایع مربوط بکشتی و مکانیک است .
-
چوب قلم
لغتنامه دهخدا
چوب قلم . [ ق َ ل َ ] (اِ مرکب ) پاره چوب باریکی که یک سرش (سری که به آن نیش آهنین پیوندد و یا در آن نیش آهنین گذارند) ستبرتر از سر دیگر باشد و هر چه از سربدم رود رفته رفته باریکتر شود. امروز بیشتر آن را از کائوچو و نظایر آن میسازند و بهمین نام مینام...
-
گوتاپرکا
لغتنامه دهخدا
گوتاپرکا.[ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) جسمی است نظیر کائوچو که از گیاه های خانواده ٔ ساپوتاسه به دست می آورند. محلول کلرفرم دار یک در ده آن را به نام تروماتیسین در بیماریهای جلدی و برگهای گوتاپرکا را برای تهیه ٔ پانسمان به کار می برند. زخمها را در مقابل هجو...