کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژی
لغتنامه دهخدا
ژی . (اِ) آبگیر. آبدان . شَمَر. (لغت نامه ٔ اسدی ). جائی که آب در آن جمع شده باشد. (برهان ). غفچی . کوژی . تالاب . غدیر. اوشال . ژیر. آژیر. شاید این کلمه صورت دیگری از کلمه ٔ جوی باشد : ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش آتشکده دارم صدو بر هر مژه ای ...
-
ژی
لغتنامه دهخدا
ژی . (اِ) صورتی از زی و جی ، ریشه ٔ زیستن و زندگی کردن . رجوع به زی و جی و زیستن شود.
-
ژی
لغتنامه دهخدا
ژی . (اِ) نام زاء سه نقطه ٔ فارسی . رجوع به «ژ» شود.
-
ژی
لغتنامه دهخدا
ژی . (اِخ ) نام قریه ای است در اصفهان و در آنجا بنگ خوب حاصل میشود. (برهان ).
-
واژههای مشابه
-
ژی تمیر
لغتنامه دهخدا
ژی تمیر. [ ت ُ ] (اِخ ) نام شهری در شمال غربی اوکراین ، دارای 77000 تن سکنه .
-
ژی ژیس
لغتنامه دهخدا
ژی ژیس . (اِخ ) نام زنی که به دستور پروشات مادر اردشیر دوم استاتیرا زوجه ٔ او را مسموم کرد. شرح آن واقعه چنین است : پروشات که از دیرگاهی قصد کشتن استاتیرا زن اردشیر را داشت بالاخره به دسایس و حیل نیت خود را اجرا کرد. او زنی در خدمت خود داشت ژی ژیس نا...
-
اژی ژی
لغتنامه دهخدا
اژی ژی . [ اُ ] (اِخ ) جزیره ٔ اساطیری که آنرا با جزیره ٔ کالیپسو تطبیق میکنند و نام آن توسط اومیروس (همر) شاعر شهرت یافته است .
-
پلاس ژی
لغتنامه دهخدا
پلاس ژی . [ پ ِ ] (اِخ ) نامی است که در ازمنه ٔ قدیم به سرزمین یونان و پلوپونزوس و جزیره ٔ لِسبس (که امروز به می تی لن معروفست ) داده میشد.(حواشی ترجمه ٔ تمدن قدیم تألیف فوستل دو کولانژ).
-
جستوجو در متن
-
کوژی
لغتنامه دهخدا
کوژی . (اِ) آبگیر. غفچی . آبدان . ژی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوزی و ژی شود.
-
ژیوه
لغتنامه دهخدا
ژیوه . [ ژی وَ / وِ ] (اِ) جیوه . سیماب . معرب آن زیبق و بعربی فَرّار گویند. (برهان ).
-
ژیور
لغتنامه دهخدا
ژیور. [ ژی وُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «رُن » از ولایت لیون ، کنار رود رُن ، دارای 14687 تن سکنه .
-
ژفروای اول
لغتنامه دهخدا
ژفروای اول . [ ژُی ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) دوک ِبرتانی از سال 992 تا 1008 م . متوفی بسال 1008 م .
-
لانژیویچ
لغتنامه دهخدا
لانژیویچ . [ ژی ِ ] (اِخ ) مارین . سیاستمدار و وطن پرستی از مردم لهستان مولد کروتس زین (1827-1887 م .).