کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژولیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژولیدگی
لغتنامه دهخدا
ژولیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی ژولیده . پریشانی . رجوع به پریشانی شود.
-
جستوجو در متن
-
خار شدن
لغتنامه دهخدا
خار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خار شدن زلف یا گیسو. بشدن ژولیدگی آن با شانه کردن .
-
خار کردن
لغتنامه دهخدا
خارکردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ژولیدگی مو را با شانه از بین بردن . از هم جدا کردن موی ژولیده و آشفته بوسیله ٔ شانه و خاصه شانه ٔ دنده درشت . غاز کردن .
-
خوارکرده
لغتنامه دهخدا
خوارکرده . [ خوا / خا ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) زبون کرده . ذلیل کرده . مقهورکرده . (یادداشت بخط مؤلف ) : چون دل لشکر ملک نگاه ندارددرگه ایوان چنانکه درگه میدان کار چو پیش آیدش بود که بمیدان خواری بیند ز خوارکرده ٔ ایوان . ابوحنیفه ٔ اسکافی .|| نرم...
-
خوار کردن
لغتنامه دهخدا
خوارکردن . [ خوا / خا ک َ دَ ] (مص مرکب ) تخفیف کردن . بی ارزش کردن . (یادداشت مؤلف ). اذلال . اخزاء. تأبیس . استذلال . اهانت . توهین . تذلیل . تهاون . اذالة. (یادداشت بخط مؤلف ) (تاج المصادر بیهقی ) : که باشند خواهش کنان پیش شاه نبرد دم و گوش اسب...
-
پریشانی
لغتنامه دهخدا
پریشانی . [ پ َ ] (حامص ) پراکندگی . پاشیدگی . تفرقه . تفرق . تَبدّد. تَذَعذُع : چون بدو بنگری آنگاه بصلح آیداین خلاف از همه آفاق و پریشانی . ناصرخسرو.آبادی میخانه ز ویرانی ماست جمعیت کفر از پریشانی ماست . خیام .وجودت پریشانی خلق از اوست ندارم پریشان...
-
رشک
لغتنامه دهخدا
رشک . [ رِ ] (اِ) تخم شپش . (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). تخم شپش و کیک و صوابه . (ناظم الاطباء): نبات الدروز؛ شپش و بیضه ٔ آن که رشک باشد. (منتهی الارب ). صاحب برهان در بیان معنی رشک به چندو...