کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژنپروری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پروری
لغتنامه دهخدا
پروری . [ پ َرْ وَ ] (اِ) پرواری . غذا : گر نباشد جاه فرعون و سری از کجا یابد جهنم پروری . مولوی . || (ص نسبی ) پرواری : هفت گاو فربه بس پروری خوردشان آن هفت گاو لاغری . مولوی . || (حامص ) مزید مؤخر که بدنبال بعض اسماء درآیدو به مجموع معنی مصدری یعن...
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن . [ ژَ ] (ص ) زشت . بدهیئت . (آنندراج ). در زبان پهلوی زشت باشد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 51). فرومایه . دون . (ظاهراً از مجعولات شعوری است ).
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن . [ ژِ ] (اِخ ) (ایتالیایی : جِنُوا ) نام شهری در ایطالیا پایتخت لیگوری ، بندری بر ساحل خلیج ژِن از فروع دریای مدیترانه ، دارای 630000 تن سکنه و آن شهری باشکوه و دارای قصور عالیه و موزه های پرنفایس و بندری تجارتی است و بدانجا کارخانه های صنعتی و ک...
-
ژن
لغتنامه دهخدا
ژن .[ ژُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش لاند از ولایت مُن -دو-مارسان ، دارای 608 تن سکنه .
-
گیتی پروری
لغتنامه دهخدا
گیتی پروری . [ پ َرْ وَ] (حامص مرکب ) عمل گیتی پرور. تنظیم و تدبیر گیتی .
-
کرم پروری
لغتنامه دهخدا
کرم پروری . [ ک َ رَ پ َرْ وَ ] (حامص مرکب ) کرم گستری . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرم گستر شود.
-
نفس پروری
لغتنامه دهخدا
نفس پروری . [ ن َ پ َرْ وَ ] (حامص مرکب ) عمل نفس پرور. رجوع به نفس پرور شود : مردان به سعی و رنج بجائی رسیده اندتو بی هنر کجا رسی از نفس پروری .سعدی .
-
نکته پروری
لغتنامه دهخدا
نکته پروری . [ ن ُت َ / ت ِ پ َرْ وَ ] (حامص مرکب ) نکته پردازی . (فرهنگ فارسی معین ). عمل نکته پرور. رجوع به نکته پرور شود.
-
نوع پروری
لغتنامه دهخدا
نوع پروری . [ ن َ / نُو پ َرْ وَ ] (حامص مرکب )محبت و شفقت و احسان در حق همنوعان . عمل نوع پرور.
-
ستم پروری
لغتنامه دهخدا
ستم پروری . [ س ِ ت َ پ َرْ وَ ](حامص مرکب ) عمل ستم پرور. رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
غم پروری
لغتنامه دهخدا
غم پروری . [ غ َ پ َرْ وَ ] (حامص مرکب ) غم پرور بودن . پیوسته در غم و اندوه بودن . رجوع به غم پرور شود.
-
شکم پروری
لغتنامه دهخدا
شکم پروری . [ ش ِ ک َ پ َ وَ ] (حامص مرکب ) شکم پرستی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شکم پرستی و شکم پرور شود.
-
غریب پروری
لغتنامه دهخدا
غریب پروری . [ غ َ پ َرْ وَ ] (حامص مرکب ) ملاطفت و مهربانی درباره ٔ مردمان درویش و غریب و بینوا. (ناظم الاطباء). غریب نوازی . غریب دوستی .
-
تن پروری
لغتنامه دهخدا
تن پروری . [ تَم ْ پ َرْ وَ ](حامص مرکب ) خودپروری و خودنوازی . (ناظم الاطباء).
-
جان پروری
لغتنامه دهخدا
جان پروری . [ جام ْ پ َرْ وَ ] (حامص مرکب ) عمل آنکه یا آنچه جان را می پروراند. روحپروری . روان پروری : وزین شیوه سخنهایی برانگیخت که از جان پروری با جان درآمیخت . نظامی .شکر ریخت مطرب برامشگری کمر بست ساقی بجان پروری . نظامی .گر او شاه عالم شد از سر...