کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژنرال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژنرال
لغتنامه دهخدا
ژنرال . [ ژِ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) یکی از درجات نظامی . سرتیپ .
-
واژههای مشابه
-
ژنرال گاردان
لغتنامه دهخدا
ژنرال گاردان . [ ژِ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به گاردان شود.
-
ژنرال قنسول
لغتنامه دهخدا
ژنرال قنسول . [ ژِ ن ِ ق ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) یا ژنرال کنسول . سرکنسول و کارپرداز اول . آنکه تعهد امور ابناء کشور خویش را در مملکت بیگانه کند.
-
جستوجو در متن
-
جنرال
لغتنامه دهخدا
جنرال . [ ج ِ ن ِ ] (انگلیسی ، اِ) تلفظ انگلیسی ژنرال . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ژنرال شود.
-
ناروائز
لغتنامه دهخدا
ناروائز. [ ءِ ] (اِخ ) ژنرال و رجل سیاسی و دولتی اسپانیا (1800 - 1868 م .). این ژنرال طرفدار ملکه ماری کریستین بود. ژنرال اسپارترو را از کار برکنار ساخت و خود رئیس شورای سلطنتی شد.
-
لانگلوا
لغتنامه دهخدا
لانگلوا. (اِخ ) هیپلیت . ژنرال فرانسوی (1912- 1839 م .).
-
علمین
لغتنامه دهخدا
علمین . [ ع َ ل َ م َ ] (اِخ ) (الَ ...) جایی است در شمال افریقا در ساحل غربی اسکندریه . و در سال 1942 م . (جنگ جهانی دوم )، ژنرال «مونتگمری » بریتانیایی ، لشکر ژنرال «رومل » آلمانی را درین منطقه شکست داد. (از المنجد، اعلام ).
-
لوورتور
لغتنامه دهخدا
لوورتور. [ وِ ] (اِخ ) توسن . سیاستمدار و ژنرال هائی تی . مولد سن دمین گو و رئیس طاغیان سن دمینگو از 1796 تا 1802 م . ژنرال برونه ویرا بگرفت و او در فرانسه بمرد. (1803-1743).
-
ژوبر
لغتنامه دهخدا
ژوبر. [ ب ِ ] (اِخ ) بارتلمی . نام ژنرال فرانسوی متولد به پُن -دُ-وُ مقتول در جنگ نُوی (1769 - 1799 م .).
-
سانتاآنا
لغتنامه دهخدا
سانتاآنا. [ آن ْ نا ] (اِخ ) آنتونیو لوپز د... (1795 - 1876م .). ژنرال و مرد سیاسی مکزیک متولد در ژالاپا .
-
کارپرداز اول
لغتنامه دهخدا
کارپرداز اول . [ پ َ زِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ژنرال قونسول . رجوع به کارپرداز شود.
-
کاریدم
لغتنامه دهخدا
کاریدم . [ دِ ] (اِخ ) ژنرال یونانی متولد در «اوبه » (قرن چهارم ق .م .).
-
ناربن لارا
لغتنامه دهخدا
ناربن لارا. [ ب ُ ] (اِخ ) (1755-1813 م .) نام ژنرال فرانسوی که در جنگ 1791 وزیر جنگ فرانسه بود.