کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژند و است پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژند و است
لغتنامه دهخدا
ژند و است . [ژَ دُ اُ ] (اِخ ) زند و اُست . زند و استا. زند و اوستا. اوستا کتاب مقدس زرتشتیان و ژند یا زند شرح آن است . رجوع به هر یک از این دو کلمه شود : یکی ژند و است آر با برسمت بزمزم یکی پاسخی پرسمت . فردوسی .برآمد همی گرد مرد و بجست یکی موبدی دی...
-
واژههای مشابه
-
افسون ژند
لغتنامه دهخدا
افسون ژند. [ اَ ن ِ ژَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی افسون آتش پرستان . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ).
-
جستوجو در متن
-
اهلوب
لغتنامه دهخدا
اهلوب . [ اِ ل َ ] (اِ) بلغت ژند و پاژند بهشتی را گویند که در مقابل دوزخی است . اهلبوب . (هفت قلزم ). هزوارش و مصحف اهلنوب . و رجوع به اهلبوب شود.
-
ورمن
لغتنامه دهخدا
ورمن . [ وَ م َ ] (هزوارش ، ضمیر) به لغت ژند و پاژند به معنی او باشد که ضمیر غائب است و به عربی هو میگویند. (ناظم الاطباء) (برهان ) .
-
سلیش
لغتنامه دهخدا
سلیش . [ س َ ] (ص ) بلغت ژند و پاژند به معنی بد و زبون باشد که نقیض خوب و نیک است . (برهان ) (آنندراج ). بد و زبون . ضد خوب . (ناظم الاطباء).
-
نیرا
لغتنامه دهخدا
نیرا. (اِ) به لغت ژند و پاژند آتش را گویند و به عربی نار خوانند. (برهان قاطع). هزوارش است . رجوع به حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین و فرهنگ هزوارشها شود.
-
نیشمن
لغتنامه دهخدا
نیشمن . [ م َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت ژند و پاژند زن را گویند که در مقابل مرد است . (برهان قاطع) (آنندراج ).
-
موزدونتن
لغتنامه دهخدا
موزدونتن . [ م َ ن ِ ت َ ] (هزوارش ، مص ) به لغت ژند و پاژند به معنی فروختن باشد که در مقابل خریدن است . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به فروختن شود.
-
اسپونتن
لغتنامه دهخدا
اسپونتن . [ اَ ت َ ] (هزوارش ، مص )اَسبونتن . به لغت ژند و پاژند، مشاهده کردن . دیدن ودر فرهنگی بمعنی دوانیدن آمده است . (از آنندراج ).
-
وزرانتن
لغتنامه دهخدا
وزرانتن . [ وَ ن ِ ت َ] (هزوارش ، مص ) به لغت زند و پازند [ ژند و پاژند ]به معنی رفتن باشد که در مقابل آمدن است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
مانا
لغتنامه دهخدا
مانا. (اِ) به زبان زند و پازند خدای عزوجل است . (برهان ). نام خدای عزوجل است (از ژند نوشته شد). (فرهنگ جهانگیری ). به زبان ژند و پاژند نام ایزد تعالی است و صاحب دساتیر «مونا» تصحیح کرده . (آنندراج ) (انجمن آرا). در فرهنگ دساتیر (ص 265) پس از نقل قول ...
-
مزنا
لغتنامه دهخدا
مزنا. [ م ِ ] (اِ) به لغت ژند (زند) به معنی ترازو است که به عربی میزان گویند. (آنندراج ) (از برهان ). ترازو و میزان . (ناظم الاطباء). هزوارش ترازوست .
-
اشو
لغتنامه دهخدا
اشو. [ اَ ] (ص ) بلغت زند و پازند بمعنی بهشتی باشد که در مقابل دوزخی است . (برهان ). بلغت ژند و پاژند بمعنی بهشتی آمده . (انجمن آرای ناصری ). بمعنی بهشتی باشد در لغت ژند و پاژند بمقابل دوزخی . (شعوری ج 1 ص 126). بلغت ژند و پاژند بمعنی بهشتی آمده که م...