کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چینی شیشه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عشبه ٔ چینی
لغتنامه دهخدا
عشبه ٔ چینی . [ ع ُ ب َ / ب ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از عشبه که ریشه اش در طب عوام بهترین داروی تصفیه کننده ٔ خون و ضد نقرس و بهترین داروی بیماری سیفیلیس شناخته شده است . این گونه عشبه در ژاپن و چین میروید، و در برخی کتب رویش آن را در کنا...
-
عیب چینی
لغتنامه دهخدا
عیب چینی . [ ع َ / ع ِ ] (حامص مرکب ) عیبجوئی . (آنندراج ). نکته گیری و ایرادگیری . (از ناظم الاطباء).
-
گل چینی
لغتنامه دهخدا
گل چینی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اسفیورد شوراب بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در 2500گزی جنوب ساری و 2000گزی ایستگاه راه آهن . هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ تجن و محصول آن برنج ، غلات ، پنبه ، کنجد و صیفی است . شغل ...
-
کهنه چینی
لغتنامه دهخدا
کهنه چینی . [ک ُ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) حالت و عمل کهنه چین . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کهنه چین شود.
-
کباب چینی
لغتنامه دهخدا
کباب چینی . [ ک َ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کبابه . (ناظم الاطباء). رجوع به کبابة شود.
-
نکته چینی
لغتنامه دهخدا
نکته چینی . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) نقد. (یادداشت مؤلف ). عمل نکته چین . رجوع به نکته چین شود.- نکته چینی کردن ؛ نقد کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
آلوی چینی
لغتنامه دهخدا
آلوی چینی . [ ی ِ چی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام درختی است که میوه ٔ آن را تولی و تیره تُلی و چاکشو، و برود نیز گویند.
-
جمد چینی
لغتنامه دهخدا
جمد چینی . [ ج َ م َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگی باشد سفید که در داروهای چشم بکار برند. (برهان ).
-
دست چینی
لغتنامه دهخدا
دست چینی . [ دَ ] (حامص مرکب ) انتخاب . گزینش . و رجوع به دست چین شود.
-
ریوند چینی
لغتنامه دهخدا
ریوند چینی . [ ری وَ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ریوند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ریوند شود.
-
ریزه چینی
لغتنامه دهخدا
ریزه چینی . [ زَ / زِ ] (حامص مرکب ) عمل و صفت ریزه چین . رجوع به ریزه چین شود.
-
سخن چینی
لغتنامه دهخدا
سخن چینی . [ س ُ خ َ ] (حامص مرکب ) نَمّامی . خبرکشی : سخن چینی از کس نیاموختیم ز عیب کسان دیده بردوختیم .نظامی .
-
شاه چینی
لغتنامه دهخدا
شاه چینی . (اِ مرکب ) عصاره ٔ گیاهی است چینی ، و بعضی گویند حنای آنجا را با سرکه می سرشند وآن را شاه چینی می گویند. طلا کردن آن دردسر را ببرد. (برهان قاطع) (آنندراج ). نوعی از حنا. (غیاث اللغات ). حنا. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به شاه صینی شود.
-
موی چینی
لغتنامه دهخدا
موی چینی . (حامص مرکب ) چیدن موی . موی چیدن . تراشیدن مو : قلندر کی شود منعم به این زینت قرینی هاسروکاری ندارد با ستردن موی چینی ها. سراج المحققین (از آنندراج ).رجوع به موی چین و موی چینه شود.
-
اسباب چینی
لغتنامه دهخدا
اسباب چینی . [ اَ ] (حامص مرکب ) تهیه ٔ مقدمات عملی برعلیه کسی . توطئه . و با فعل کردن استعمال شود.