کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چینور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چینور
لغتنامه دهخدا
چینور. [ وَ ] (اِخ ) دیگرگون شده ٔ کلمه ٔ چینود است . پل صراط. رجوع به چینود شود.
-
چینور
لغتنامه دهخدا
چینور.[ وَ ] (ص ) چینوار. راست . (فرهنگ شعوری ج 2 ص 347).
-
جستوجو در متن
-
چینوار
لغتنامه دهخدا
چینوار. [ چین ْ ] (ص ) چینور. راست . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 347).
-
ویل
لغتنامه دهخدا
ویل . [ وَ ] (اِخ ) نام وادیی است در جهنم یا نام چاهی یا دروازه ای در آن . (منتهی الارب ). نام جایی است در دوزخ . (برهان ). نام رودی است در دوزخ ، و گویند سنگی است در دوزخ نعوذباﷲ. (مهذب الاسماء) : در تنور ویل بادا دشمنت از بلسک چینور آمیخته . فرخی ....
-
زفت
لغتنامه دهخدا
زفت . [ زُ ] (ص ) بخیل بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 39 و 44) (ازشرفنامه ٔ منیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). بخیل . ممسک . لئیم . (برهان ) (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء) (از جهانگیری ) : سخن شیرین از زفت چه آرد بربز به پچ ...