کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چیلک
لغتنامه دهخدا
چیلک . [ ل َ ] (اِ) چینه . رجوع به چینه شود.
-
چیلک
لغتنامه دهخدا
چیلک . [ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج . در 26 هزارگزی خاور سنندج و 2/5هزارگزی جنوب شوسه ٔ سنندج به همدان واقع است . کوهستانی و سردسیر و محصولش غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
چیلک
لغتنامه دهخدا
چیلک . [ ل ُ ] (اِ) ریسمانهائی است که از برگ خرما و جز آن بافته میشود. (لغت بلوچ نیک شهر).
-
واژههای مشابه
-
چیلک دان
لغتنامه دهخدا
چیلک دان . [ ل َ ] (اِ مرکب ) چینه دان . کراژ. ژاغر. زاغر. حوصله . رجوع به چینه دان شود.- چیلک دان کسی را خالی کردن یا چیلک دان کسی راتکاندن ؛ به چاپلوسی و فریب او را به افشای رازهای خود واداشتن . از کسی زیر پاکشی کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
چیلک شار
لغتنامه دهخدا
چیلک شار. [ ] (اِخ ) نام محلی از چلندرزار رستمدار مازندران . (مرآت البلدان ج 4 ص 342).
-
جستوجو در متن
-
شاکله
لغتنامه دهخدا
شاکله . [ ک َ ل َ ] (اِ) نوعی از توت فرنگی . چیلک . (اشتنگاس ) (ناظم الاطباء).
-
چینه دانه
لغتنامه دهخدا
چینه دانه . [ ن َ / ن ِن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) حوصله ٔ مرغان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چینه دان . چیلک دان . رجوع به چینه دان شود.
-
چینه دان
لغتنامه دهخدا
چینه دان . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مرکب از: (چینه + دان ، ظرف ) حوصله ٔ مرغانه را گویند. (برهان ). حوصله ٔ مرغان است که دانه در آن جمع شود، و آن را ژاغر نیز گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). علف دان مرغ . جای دانه و خوراک مرغان و آن غیر سنگ دان است . (...
-
چیالک
لغتنامه دهخدا
چیالک . [ ل َ ] (اِ) توت فرنگی . چیلک . شاکله . چلم . در عربی آن را فروله و شُلیک خوانند. گیاهی از خانواده ٔ گلسرخیان و از تیره ٔ چیالک هاست و چند سال عمر میکند. جوانه ای میزند که نمو آن ساقه ٔ خزنده ٔ چیالک را تشکیل میدهد. این ساقه بر زمین میخزد، و ...
-
چینه
لغتنامه دهخدا
چینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) چنه . دانه ٔ مرغان . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). دانه ای که مرغان خورند. (غیاث اللغات ). علف مرغ بود. (اوبهی ). دانه که مرغان خورند. آنچه از دانه و جز آن که مرغ به منقار از زمین چیند. (یادداشت مؤلف ). در تداول گناباد خ...