کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیز درهم و برهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نه چیز
لغتنامه دهخدا
نه چیز. [ ن َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مقابل چیز. (یادداشت مؤلف ). لاشی ٔ. عدم . ناچیز : همان کز نه چیز آفریده ست چیزز چیز ار کند چیز نشگفت نیز.اسدی .
-
هیچ چیز
لغتنامه دهخدا
هیچ چیز. (ق مرکب ) چیزی . به چیزی . || (ص مرکب ) بی اعتبار. بی ارزش . (فرهنگ فارسی معین ).- به همه هیچ چیز خریدن ؛ بضاعت فراوان در مقابل متاع بی ارزشی دادن . (فرهنگ فارسی معین ).- به هیچ چیز برنگرفتن ؛ ارزش ننهادن . به چیزی نشمردن . (فرهنگ فارسی مع...
-
صاحب چیز
لغتنامه دهخدا
صاحب چیز. [ ح ِ ] (ص مرکب ) دارا. متمول . مالدار. ثروتمند. غنی .
-
چه چیز
لغتنامه دهخدا
چه چیز. [ چ ِ ] (مرکب از «چه » حرف استفهام + «چیز») کدام چیز. ای شی ٔ: مَهیَم ؛ چه چیز حادث شد ترا. (منتهی الارب ).
-
خط فلان چیز دادن
لغتنامه دهخدا
خط فلان چیز دادن . [ خ َطْ طِ ف ُ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اقرار کردن بکمال آن چیز. (آنندراج ) : اگر نقش ارژنگ اگر ساده اندهمه خط بخوش خطیش داده اند.وحید (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
درهم و برهم
لغتنامه دهخدا
درهم و برهم . [ دَ هََ م ُ ب َ هََ ] (ص مرکب ، از اتباع ) درهم برهم . شوریده . آشفته . قاطی پاطی . شلوغ پلوغ . (یادداشت مرحوم دهخدا).- خوابهای درهم و برهم ؛ اضغاث احلام . خوابهای پریشان . (یادداشت مرحوم دهخدا).|| پیچیده . بغرنج .
-
برهم درهم
لغتنامه دهخدا
برهم درهم . [ ب َ هََ دَ هََ ] (ص مرکب ) پریشان . آشفته . زیروزبر. (آنندراج ). مضطرب . مشوش . زیر و بالا. سرنگون . (ناظم الاطباء). درهم برهم .
-
درهم برهم
لغتنامه دهخدا
درهم برهم . [ دَ هََ ب َ هََ ] (ص مرکب ) درهم و برهم . پریشان و بی نظام . (آنندراج ). در هرج و مرج افتاده و پریشان شده . (ناظم الاطباء). آشفته . مشوش . شلوغ پلوغ . ریخته پاشیده . (یادداشت مرحوم دهخدا). || ویران و خراب . (ناظم الاطباء).
-
قاتی پاتی
لغتنامه دهخدا
قاتی پاتی . (ص مرکب ، از اتباع ) درهم مخلوط و ممزوج نامتناسب . قاطی پاطی .- قاتی پاتی شدن ؛ درهم و برهم شدن . مخلوط شدن .- قاتی پاتی کردن ؛ درهم برهم کردن . مخلوط کردن .
-
خرتوخر
لغتنامه دهخدا
خرتوخر. [ خ َ خ َ ] (اِ مرکب ) هرج و مرج . اغتشاش . درهم و برهم . بهم خورده . مغشوش .
-
وزوزو
لغتنامه دهخدا
وزوزو. [ وِزْ وِ ] (ص نسبی ) در تداول ، درهم و برهم (مو). پیچیده . مجعد.
-
تخضعب
لغتنامه دهخدا
تخضعب . [ ت َ خ َ ع ُ ] (ع مص ) درهم و برهم شدن کاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
قاطی پاطی
لغتنامه دهخدا
قاطی پاطی . (ص مرکب ، از اتباع ) درهم و برهم . مخلوط بی تناسب . رجوع به قاتی پاتی شود.
-
شوریده و گوریده
لغتنامه دهخدا
شوریده و گوریده . [ دَ / دِ وُ دَ / دِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) درهم و برهم و غیرمرتب و نامنتظم . سخت درهم و برهم ، چنانکه اسباب خانه و امور شخصی و غیره : اطاقی شوریده و گوریده ؛ غیرمرتب و نامنظم . (یادداشت مؤلف ). || زلف بهم تاب خورده چون نمد. مقابل ...