کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیتگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چیتگر
لغتنامه دهخدا
چیتگر. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش کن شهرستان تهران . در هشت هزارگزی جنوب باختر کن بین دو جاده ٔ اسفالت تهران به کرج در جلگه واقع شده است و 146 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود محصولش صیفی و انار است . اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغ...
-
چیتگر
لغتنامه دهخدا
چیتگر. [ گ َ ] (اِخ )دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . در 75هزارگزی باختر قوچان و 9 هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ قدیمی قوچان به شیروان واقع شده است و267 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود. محصولش غلات ، انگور است . اهالی به ک...
-
چیتگر
لغتنامه دهخدا
چیتگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) (مرکب از «چیت » + «گر» علامت صفت فاعلی ) چیت ساز. || آنکه چیت ها را رنگ کند : به او یک قلم چیتگر یار نیست اگر رشوه چیت قلمکار نیست .طغرا (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
چیت ساز
لغتنامه دهخدا
چیت ساز. (نف مرکب ) (مرکب از «چیت » + «ساز» مخفف سازنده ) چیتگر. سازنده ٔ چیت . || آنکه چیت ها را رنگ کند : به این قالب خشک بی جان مراحیات است از چیت سازان مرا.طاهر وحید (از آنندراج ).