کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چژک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چژک
لغتنامه دهخدا
چژک . [ چ ِ ژَ ] (اِ) خارپشت . (نسخه ای از فرهنگ سروری ). چزغ و خارپشت را گویند. (لغات متفرقه در ج 4 برهان ص 2462 چ معین ) : سینه را همچو چژک ساز حصارزان سپس گو همه جهان پر مار . سنائی (از نسخه ٔ فرهنگ سروری ).رجوع به چزغ و چزک و چژ شود.
-
جستوجو در متن
-
چژ
لغتنامه دهخدا
چژ. [ چ َ ] (اِ) قنفذ. (مهذب الاسماء). خارپشت . رجوع به چزک و چژک و چزغ شود.
-
چزغ
لغتنامه دهخدا
چزغ . [ چ ِ ] (اِ) خارپشت را گویند. (برهان ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). چزک . رجوع به چزک و چژک شود.
-
چزک
لغتنامه دهخدا
چزک . [ چ ِ ] (اِ) بمعنی چزغ است که خارپشت باشد. (برهان ) (آنندراج ). خارپشت باشد. (جهانگیری ) (انجمن آرا). چزغ و خارپشت . (ناظم الاطباء). چزغ . (فرهنگ نظام ) : سینه را همچو چزک ساز حصارزان سپس باش گو جهان پر مار. سنائی .چزک را چون نه تیغ و نه سپر اس...
-
زکاسه
لغتنامه دهخدا
زکاسه . [ زُ س َ / س ِ ] (اِ) خارپشتی را گویند که خارهای خود راچون تیر اندازد و به عربی ابومدلج خوانند. (برهان ) (آنندراج ). زکاشه . خارپشت تیرانداز و ابومدلج . (ناظم الاطباء). و به شین معجمه و زای فارسی هم آمده است . (آنندراج ). جانوری است خزنده که ...