کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چپق
لغتنامه دهخدا
چپق . [ چ ُ پ ُ] (ترکی ، اِ) یک نوع حقه ای که در آن توتون ریخته و لوله ای بآن وصل نموده و بر روی توتون آتش گذاشته جهت گرفتن دود بکشند. (ناظم الاطباء). آلتی است برای کشیدن دود، دارای دسته ای که میانش سوراخ است و وصل به سر چپق ، که عموماً ظرف گلی پخته ...
-
واژههای مشابه
-
قره چپق
لغتنامه دهخدا
قره چپق . [ ق َ رَ چ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بناجو از بخش بناب شهرستان مراغه واقع در 5 هزارگزی جنوب باختری بناب و 3500گزی باختر راه ارابه رو بناب به میاندوآب . جلگه و باتلاقی و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 1978 تن . آب آن از رودخانه ٔ صوفی چا...
-
چپق کشیدن
لغتنامه دهخدا
چپق کشیدن . [چ ُ پ ُ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چپق دود کردن . پیپ کشیدن . سبیل کشیدن . رجوع به چپق و چپق کش و چپقی شود.
-
چپق کش
لغتنامه دهخدا
چپق کش . [ چ ُ پ ُ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) چپق کشنده . آنکه به کشیدن چپق معتاد است . چپقی . کسی که چپق میکشد یا به کشیدن چپق عادت دارد. پیپ کش . سبیل کش . رجوع به چپق و چپق کشیدن و چپقی شود.
-
چپق لو
لغتنامه دهخدا
چپق لو. [چ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه که در 14هزارگزی جنوب خاوری ترکمان و 3هزارگزی شوسه ٔ میانه به تبریز واقع شده . کوهستانی و معتدل است و 686 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات ، نخود و عدس ، شغل اهالی زرا...
-
جستوجو در متن
-
پیپ کشیدن
لغتنامه دهخدا
پیپ کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چپق کشیدن . استعمال پیپ ، و آن نوعی چپق ظریف خُرد است .
-
چبوق
لغتنامه دهخدا
چبوق . [ چ ِ ] (ترکی ، اِ) آبریز و میزاب . || چپق که در آن توتون ریخته میکشند. (ناظم الاطباء). رجوع به چپق شود.
-
فرشی
لغتنامه دهخدا
فرشی . [ ف َ ] (اِ) نوعی از چپق . (ناظم الاطباء).
-
تاجمان
لغتنامه دهخدا
تاجمان . [ ج ِ ] (اِ) نوعی توتون چپق . قسمی توتون .
-
پیپ
لغتنامه دهخدا
پیپ . (فرانسوی ، اِ) چپق خردِ ظریف . سبیل در تداول عامه .
-
چپوق
لغتنامه دهخدا
چپوق .[ چ ُ ] (ترکی ، اِ) رجوع به چپق و پیپ و سبیل شود.
-
پک زدن
لغتنامه دهخدا
پک زدن . [ پ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) یک بار دود غلیان و سیگار و چپق و مانند آنرا بدهان و گلو درکشیدن .
-
چبوق کشیدن
لغتنامه دهخدا
چبوق کشیدن . [ چ ِ ک َ/ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چُپُق کشیدن . (ناظم الاطباء).