کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپاول کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چپاول کردن
لغتنامه دهخدا
چپاول کردن . [ چ َ وُ »َ دَ ] (مص مرکب ) تاختن . تاراج کردن . چپو کردن . غارتیدن . یغما کردن . تالان کردن . رجوع به تاختن و تاراج کردن و غارتیدن شود.
-
واژههای مشابه
-
چپاول چی
لغتنامه دهخدا
چپاول چی . [ چ َ وُ ] (ترکی ، ص مرکب ) چپوچی . یغماگر. غارتگر. آنکه تاراج و تالان کند. چپاولگر. رجوع به چپاولگر و چپوچی و غارتگر و یغماگر شود.
-
جستوجو در متن
-
چپو کردن
لغتنامه دهخدا
چپو کردن . [ چ َ پ َ /پُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) چپاول کردن . غارت کردن . یغماکردن . تاراج کردن . چاپیدن . رجوع به چپو و چپوچی و چاپیدن و غارت کردن و تاراج کردن و چپاول کردن شود.
-
چاپیدن
لغتنامه دهخدا
چاپیدن . [ دَ] (مص جعلی ) (مصدر جعلی از چاپماق ترکی ). غارتیدن . تالان کردن . تاراج کردن . غارت کردن . چپاول کردن . بچاپ بچاپ و غارت و چپاول همه کسی و غیرمنتظم . دزدیدن .
-
تاراجیدن
لغتنامه دهخدا
تاراجیدن . [ دَ ] (مص ) چپو کردن . تاراج کردن . چپاول کردن . رجوع به تاراج شود.
-
چوریدن
لغتنامه دهخدا
چوریدن . [ دَ ] (مص ) در تداول مردم خراسان به معنی غارت کردن و چپاول کردن و چپو کردن است .
-
غارت کردن
لغتنامه دهخدا
غارت کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چپو کردن . چپاول کردن . یغما کردن . اغارة. (ترجمان القرآن ).
-
تاراج گری
لغتنامه دهخدا
تاراج گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) تاراج کردن . چپاول کردن . رجوع به تاراج شود.
-
غارت گری
لغتنامه دهخدا
غارت گری . [ رَ گ َ ] (حامص مرکب ) دزدی . دزدی کردن . به غارت بردن . چپاول کردن . یغما کردن . به یغما بردن . به تاراج بردن . چپو کردن .
-
بچاپ بچاپ
لغتنامه دهخدا
بچاپ بچاپ . [ ب ِ ب ِ ] (اِ مرکب ) (از: دو فعل است و از مصدر چاپیدن بمعنی غارت و چپاول کردن ). غارت . چپاول . تاراج . لاش . چاپیدن بی دریغ و بی امان . تالان کردن .- امثال :مگر بچاپ بچاپ است ؛ مگر هر که به هرکه است ؟
-
لوطی خور کردن
لغتنامه دهخدا
لوطی خور کردن . [ خوَرْ / خُرْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در معرض چپاول و غارت نهادن . بتاراج بردن .
-
دستبرد زدن
لغتنامه دهخدا
دستبرد زدن . [ دَ ب ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) دزدیدن . به نهانی دزدیدن از جائی . || غارت کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). چپاول کردن . || تصرف کردن . || حمله کردن . هجوم بردن .
-
غارت
لغتنامه دهخدا
غارت . [رَ ] (ع اِمص ) غارة. تاراج . چپو. چپاول . تالان . چپو کردن . به چپاول بردن . تالان کردن . ج ، غارات . تاخت و تاراج و نهب و ریسمان نیک بافته . || (ص ) تاراج کننده . (منتهی الارب ) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).