کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چُول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چول
لغتنامه دهخدا
چول . (اِ) آلت تناسل باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام ). آلت تناسل مرد. نره . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). آلت تذکیر بخصوص از بچه ها. (یادداشت مؤلف ) : صد بار بگفتم که کچول تو خوشست یک بار تو هم بگو که چول تو خوشست .قاضی احمد...
-
چول
لغتنامه دهخدا
چول . (اِ) در تداول عوام ، بورشده . کسی که در بازی نوبتش گذشته است . (فرهنگ لغات عامیانه تألیف سیدمحمدعلی جمالزاده ).
-
چول
لغتنامه دهخدا
چول . (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 75 تن سکنه دارد. از چاه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
چول
لغتنامه دهخدا
چول . (ترکی ، اِ) چل ، بمعنی صحرا. (یادداشت مؤلف ). بیابان . (جهانگیری ). جای خالی از آدم را گویند. (برهان ). بیابان ریگ زار و جائی که آدمی در او نباشد و کم عبور کند. (آنندراج ) (انجمن آرا). بیابان . صحرای خالی از بشر. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی مع...
-
چول
لغتنامه دهخدا
چول . [ چ َ / چُو ] (ص ) خمیده . (فرهنگ اسدی ) (جهانگیری ) (اوبهی ). خم و خمیده . (برهان ). خمیده و کج . (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام ). کج و خم و خمیده . (ناظم الاطباء). خمیده وکج که چوله هم گویند. (یادداشت مؤلف ) : زلفک چول و آن رخان چو ماه ...
-
مزرعه چول
لغتنامه دهخدا
مزرعه چول . [ م َ رَ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دیزمار غربی بخش ورزقان شهرستان اهر، در 21هزارگزی غرب ورزقان و 11هزارگزی راه تبریز به اهر و در منطقه ٔ کوهستانی معتدل واقع ودارای 177 تن سکنه است . آبش از چشمه ، محصولش غلات و سردرختی ، شغل مردمش زرا...
-
چول بال
لغتنامه دهخدا
چول بال . (اِخ ) از قرای ناحیه ٔ رستم از نواحی فارس . (جغرافیای مفصل غرب ایران ص 289).
-
چول ریز
لغتنامه دهخدا
چول ریز. (اِخ ) از قرای ناحیه رستم ازنواحی فارس است . (جغرافیای مفصل غرب ایران ص 289).
-
چول قشلاقی
لغتنامه دهخدا
چول قشلاقی .[ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. 367 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود.محصولش غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
چول مولو
لغتنامه دهخدا
چول مولو. (اِخ ) دهی است از دهستان گل تپه فیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سنقر. 400 تن سکنه دارد. از چشمه و قنات و رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات ، لبنیات ، توتون و تنباکو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
خرابه چول ارخ
لغتنامه دهخدا
خرابه چول ارخ . [ خ َ ب ِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرانی شهرستان بیجار. واقع در چهارده هزارگزی جنوب خاوری حسن آباد سوگند کنار رودخانه ٔ قمچقای . این دهکده در تپه ماهور واقع است . دارای آب و هوای مناطق سردسیری و 130 تن سکنه ٔ ترک زبانست . آب آن ا...
-
واژههای همآوا
-
چول
لغتنامه دهخدا
چول . (اِ) آلت تناسل باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ نظام ). آلت تناسل مرد. نره . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). آلت تذکیر بخصوص از بچه ها. (یادداشت مؤلف ) : صد بار بگفتم که کچول تو خوشست یک بار تو هم بگو که چول تو خوشست .قاضی احمد...
-
چول
لغتنامه دهخدا
چول . (اِ) در تداول عوام ، بورشده . کسی که در بازی نوبتش گذشته است . (فرهنگ لغات عامیانه تألیف سیدمحمدعلی جمالزاده ).
-
چول
لغتنامه دهخدا
چول . (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 75 تن سکنه دارد. از چاه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).