کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چَق بازى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چق
لغتنامه دهخدا
چق . [ چ َ ] (اِ) چوبی باشد که ماست را بدان زنند تا مسکه و کره از آن جدا شود. (برهان ). چوبی که بدان چغرات زنند. (آنندراج ). چوبی که بدان ماست را بشورانند تا مسکه برآرد. (ناظم الاطباء). جغ. چغ. شیرزنه . و رجوع به جغ و چغ شود.
-
چق
لغتنامه دهخدا
چق . [ چ ِ] (اِ) بمعنی چِغ میباشد. (از آنندراج ) (از فرهنگ نظام ). پرده ای که از نی و یا حصیر درست کرده بر در اطاق آویزان کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به چق شود.
-
چق
لغتنامه دهخدا
چق . [ چ ُ ] (اِ) مخفف چوق است و آن چوبی باشد که بر گردن گاو گردونکش نهند. (برهان ) (آنندراج ). چوبی که بر گردن گاو گردونکش بندند. (ناظم الاطباء). چغ و چوق و جغ و جوغ و یوغ . چوبی که برگردن یک یا دو گاو نهند و ابزار شیار کردن زمین یا کوبیدن خرمن را ب...
-
چق چق
لغتنامه دهخدا
چق چق . [ چ َ چ َ ] (اِ صوت ) مخفف چقاچاق و چقاچق ، که آواز پیاپی خوردن تیر و شمشیر و امثال آن است . چقه . (در اصطلاح مردم شوشتر). و رجوع به چقاچاق و چقه شود. || در اصطلاح اهالی مشهد و بعضی شهرستانها و روستاهای خراسان ، کنایه از عیش و کیف و شادی است ...
-
چق چق کردن
لغتنامه دهخدا
چق چق کردن . [ چ َ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با زدن چیزی به چیز دیگر صدا وآواز برآوردن . || در اصطلاح مردم مشهد و اهالی بعضی از شهرستانها و روستاهای خراسان ، عیش و عشرت و شادی و خوشی کردن ؛ چنانکه گویند: دیشب رفتیم وچق چق کردیم . یا آنکه گویند: بیا برو...