کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چوکک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چوکک
لغتنامه دهخدا
چوکک . [ ک َ ] (اِ) جانورکی است که در ویرانه ها آشیانه کند و آن را بوم نیز گویند. (جهانگیری ). جغد را گویند، و آن پرنده ای است نامبارک و پیوسته در خرابه ها آشیان کند. و بوم را هم گفته اند و او نیز پرنده ای است از جنس جغد، لیکن بسیار بزرگ میباشد. (بره...
-
جستوجو در متن
-
ضواع
لغتنامه دهخدا
ضواع . [ ض ُ ] (ع اِ) بانگ چوکک . (منتهی الارب ). بانگ کوک نر. (مهذب الاسماء). بانگ مرغ ضوع . (منتخب اللغات ).
-
ضوع
لغتنامه دهخدا
ضوع . [ ض ُ وَ / ض ِ وَ ] (ع اِ) مرغی است از مرغان شب ، یا آن شوات است یا بوم نر که همه شب بانگ کند، و آن را چوکک هم گویند، یا مرغی است سیاه مانند زاغ پاکیزه گوشت . غاژ. غراب الزیتون . غراب الزرع . ج ، اضواع ، ضیعان . (منتهی الارب ). بوم نر را نامند ...
-
ابوحکب
لغتنامه دهخدا
ابوحکب . [ اَ ح ُ ک َ ] (ع اِ مرکب ) شباهنگ . شب آویز. دشت ماله . مرغ حق . بیلی . باقلی . چوک . چوکک . حق گوی . ضوع . و آن مرغی است که بشب در بهاران بیک پای ازدرخت آویزد و ساعتها آوازی پیاپی چون «هو» برآرد.
-
اضواع
لغتنامه دهخدا
اضواع . [ اَض ْ ] (ع اِ) ج ِ ضُوَع و ضِوَع . (تاج العروس ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ِ ضوع ، مرغی است از مرغان شب یا آن شوات است یا بوم نر که همه شب بانگ کندو آنرا چوکک هم گویند یا مرغی است سیاه مانند زاغ پاکیزه گوشت . (آنندراج ). رجوع به ضُوَ...
-
مرغ حق
لغتنامه دهخدا
مرغ حق . [ م ُ غ ِ ح َق ق ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گونه ای جغد که در شب برای شکار و تغذیه از لانه اش خارج می شود و آوازش شبیه به کلمه ٔ «حق » است . جثه اش کمی از کبوتر بزرگتر است و دارای سرگردی است و پرهای خاکستری سیر متمایل به صورتی دارد و زیر شکم...
-
کی
لغتنامه دهخدا
کی . [ ک َ / ک ِ ] (ق ) کدام و چه وقت . (برهان ). کدام وقت . (فرهنگ رشیدی ). کلمه ای است که برای استفهام زمان می آید. (غیاث ). استفهام فی الزمان یعنی برای طلب تعیین زمان . (آنندراج ). کلمه ٔ غیرموصول به معنی چه وقت و چه زمان و چه جا و کجا که مانند مع...